۱۳۹۳ خرداد ۳, شنبه

من در عجبم

شانزده آذر 1332 مصادف است با تظاهرات دانشگاهیان و کشته شدن سه دانشجو در برخورد با نیروهای انتظامی در دانشگاه فنی تهران میباشد. اسامی سه کشته شده به این ترتیب است:
آقای احمد قندچی از طرفداران جبهه ملی که با حزب توده مراوداتی داشت.
آقای آذر (مهدی) شریعت رضوی از اعضای کادر دانشجویی حزب توده. خواهر ایشان پوران، همسر دکتر علی شریعتی میباشد.
آقای مصطفی بزرگ نیا عضو کمیته مرکزی جوانان حزب توده.


در مورد کشته شدن این سه هموطن و انگیزه های سیاسی ایشان و یا چرایی عملکرد نیروهای انتظامی، به عمد نظری ندارم، چراکه بیطرف نیستم.
ولی سئوالی دارم، که نزدیک 10 سال بیجواب مانده و اینکه:
پس و پیش وقایع کوی دانشگاه به تاریخ 18 تیر 1387 که هفت کشته و یک ناپدید و دهها استخوان شکسته و غیره داشته، چرا کسی به اهمیت 16 آذر یادبود برگزار نمیکند. چرا بابت هزاران دانشجویی که پس از واقعه 22 بهمن 1357 کشته شده اند و یا ناپدید گردیده اند، کسی سینه زنی نمیکند؟ مگر این جوانان، انسان نبودند؟
چرا کسی به این موضوع تاریخی اشاره نمیکند که نیروی پلیس، روز 14 آذر 1332 یک انبار مهمات حزب توده را چند روز قبل از دیدار ریچارد نیکسون از ایران کشف کرد. چرا باید احزاب سیاسی مسلح باشند؟ قبل از واقعه 28 مرداد که در ایران دمکراسی بی در و پیکری در ایران حاکم بود.



۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۴, یکشنبه

خودی و غیر خودی

چندی پیش چند مرزبان ایرانی به اسارت یک گروه قومی-مذهبی درآمدند که به کمک و همت اهالی بومی اهل سنت و اعتراض شدید ملت ایران، آزاد شدند. متأسفانه در این اقدام تروریستی، مرزبان کشورمان آقای جمشید دانایی فر به دست تروریستها به قتل رسید. جالب توجه اینکه همه گروههای سیاسی و اجتماعی این عمل را تقبیح کرده و سطور زیادی من باب سرزنش این عمل نوشتند. از جمله سازمان چریکهای فدایی خلق و جناحهایی از حزب توده و حزب کمونیست کارگری.

ولی انجام این واقعه با یک واقعه دیگر متقارن بود و آن "واقعه سیاهکل" میباشد. در این واقعه، یک سازمان تروریستی و مسلح به سال 1349 در منطقه سیاهکل گیلان، به یک پاسگاه ژاندارمری حمله کرده و 7 مرزبان ایرانی را به قتل میرساند که اسامی ایشان به شرح زیر است:

پاسگاه ژاندارمری سیاهکل به سال 1349

ستوان تقی مهدی نژاد مظفری
استوار نریمان عبادی
استوار اسماعیل رحمت پور
گروهبان نصیری
گروهبان اسماعیل روشن
و دو تن دیگر که اسامی آنان روشن نیست.

از آنجایی که این گروه پایگاه مردمی نداشت، به دست خود اهالی سیاهکل دستگیر و تحویل ژاندارمری گردید. به روایتی، زنان محله، این گروه مسلح را دستگیر کردند.
جالب اینجاست که عمل گروه تروریستی "جیش العدل" تقبیح میشود ولی آدمکشی چریکهای فدایی خلق که در حقیقت همیشه خلق را فدای خود کرده اند، به عنوان یک "حماسه" هر ساله جشن گرفته میشود!
من باب "حماسه" بودن این آدمکشی دسته جمعی، آقای بنی صدر نظریه ای از خود ترشح کردند که قدری قابل تأمل است. ایشان فرمودند:


"زمان شاه، ارتش مردمی نبود. و لی امروز ارتش، مردمیست."

بلی دیروز ارتش را از مریخ و با کمک صهیونیسم بین المللی وارد کرده بودند. ایشان نه پدری داغدار داشته اند و نه مادری دلسوز.  ولی امروز ارتش ایران را از میان رانهای ائمه اطهار بیرون کشیده اند.
امسال را نیز گروههای چپ این "حماسه" را با ودکای ناب روسی جشن گرفتند. به سلامتی!

سر ناکسان را برافراشتن
وز ایشان امید بهی داشتن
سر رشته خویش گم کردن است
به جیب اندرون مار پروردن است