۱۳۹۷ آبان ۱۷, پنجشنبه

انقلاب مشروطه: ناقوس مرگ مدنیت در ایران

ایرانیان مانند دیگر جهان سومیان، استعداد خاصی در تجزیه و تحلیل تاریخ کشورهای خارجی دارند. ولی به محض اینکه نوبت به تاریخ کشور خودشان میرسد، به طرز فجیعی کم اطلاع میباشند. 
ضعف تاریخ نگار ایرانی در تعریف تاریخ ایران نیست. ضعف تاریخ نگار ایرانی در پیوند فکتهای تاریخی با هم میباشد
تحلیلی از آقای عباس میلانی در مورد وقایع 17 دسامبر 1773 شنیدم که کمتر تاریخدان آمریکایی با این دقت و ظرافت قادر به باز خوانی این واقعه است. ولی همین هموطن ما به هنگام نوشتن کتاب "نگاهی به شاه"، به تصدیق خودش در مورد تعداد مساجد موجود در زمان پهلوی دوم را فقط "حدس" زده بوده که این عمل از ارزش تحقیقاتی او میکاهد. سوای انتقاداتی که او را قدری به نفس نفس زدن انداختند. او حتی نمیداند که مسجد دانشگاه تهران به درخواست و به همت چه کسی ساخته شده است.
در مورد انقلاب مشروطه هم کتابهای بسیاری نوشته شده اند که بنا به سلیقۀ نویسندگان، نتیجه گیریهای مختلفی از این انقلاب گرفته شده است.
خوانندگان این سطور اگر چند کتابی در مورد تاریخچۀ انقلاب مشروطه خوانده باشند میدانند که هدف مردم از انقلاب، مشروطه نبوده است!
اصلا ملت ایران در آن دوره از تاریخ، روحشان خبر نداشت که مشروطه چیست. ملت ایران و لااقل کسانی که در این شورش شرکت کرده و نقشی داشتند، از جامعۀ ملوط الطوایفی و ظلمهای خانها و ملایان جانشان به لبشان رسیده بوده و خواستار "عدلیه" بوده اند. 
روزی در حول و حوش شلوغیهای مشروطه از ستارخان پرسیده بودند که این مشروطه که یک عده خواهان آن هستند چیست؟ او در کمال صداقت گفته بود:"من بیلمیرم!" و بعد گفته بود (با اشاره به تظاهرکنندگان) هر چه آنها میگویند.
ایران در آن زمان کشور نبود. هر خانی در گوشه ای حکومت خود را داشت. قضاوت هم در دست ملایان، و عدالت هم اسلامی بود. ملایان هم به نفع کسی رأی میدادند که سبیلش را چرب کرده باشد. بزرگترین ملاک و پولدارهای آن زمان ملایان بودند.
تنها چیزی که  ملایان در آن سهم نداشتند، حکومت بود. با اینکه ملایان در هر بُعد زندگی یک انسان ایرانی تأثیر گذار بودند، ولی قادر به حکومت نبودند. فراموش نکنیم که اگر یک ملای احمق فتوای منع تنباکو را میداد، تا داخل دربار مردم و حتی زنان حرمسرا هم بی چون و چرا از آن تبعیت میکردند.
اینجاست که عمق فاجعۀ انقلاب مشروطه معلوم میگردد. انقلاب مشروطه و قانون اساسی آن، پای ملایان را به "حکومت" باز کرد.
بار دیگر تکرار میکنم: تا آن زمان یک ملا نه قانون تصویب میکرد و نه قادر بود در حکومت، دخالت مستقیم بکند. ولی انقلاب مشروطه، ناقوس مرگ ایران را به صدا درآورد. این اشخاص میتوانستند از این به بعد هم در بُعد مدنی و هم در بُعد مذهبی دخالت کنند و آنهم کاملا به روال قانون.
یک ملا میتوانست "انتخاب" شده و در مجلس ملی ایران در تصویب قوانین مذهبی به صورت کاملا مدنی تأثیرگذار باشد!
این بزرگترین اشتباه تدوین کنندگان و تاثیرگذاران اولین قانون اساسی ایران بود. ایشان پای دین و مذهب و ملا را با نواقص قانون اساسی به سه قوۀ مقننه، مجریه و قضاییه باز کردند.
اینهم تماما به علت بی تجربگی نویسندگان قانون اساسی بود. حتی کسروی هم که در نوشتن قانون اساسی سهم داشت، در این قسمت از قانون اساسی بی توجهی کامل کرد.
فقط رضاشاه موفق شد با زورگویی، ملایان را به حاشیه براند تا بتواند جامعۀ ایران را به سوی تمدن هدایت سازد. ولی همین امر را مخالفانش به عنوان دیکتاتوری به پایش گذاشتند.
محمد رضاشاه مشکلش دو چندان بود. او نه فقط میباید پایه های قدرتی که نداشت را محکم کند، بلکه با یک نیروی سوم که در زمان قاجار و پدرش وجود نداشتند و یا معنی خاصی نداشتند مقابله کند. آن نیروی سوم، حزب وابسته به شوروی توده بود. احزاب چپ تا زمان شورش 57 برای تزلزل پایه های حکومت پادشاهی، با ملایان همکاری میکردند. چنانکه جهت سقوط مصدق در لحظۀ آخر با کاشانی همکاری کردند.
درضمن قانون اساسی مشروطه، محمدرضاشاه را وادار میکرد که که از دین اسلام و خصوصا تشیع تبعیت کند.
اصول 2، 35، 39، 46، 47 قانون اساسی پادشاه را صریحا وادار میکردند که پادشاه به "خداوند" قسم یاد کند و "شیعه" را دفاع و ترویج نماید.
برای تغییر قانون اساسی در آن زمان، مجلس نیاز به دوسوم آراء را داشت که بنا به روحیات ملت ایران عملا غیرممکن بود.
چنین اشتباه فاحشی را حتی آلمانیها بعد از جنگ جهانی دوم در مورد قانون اساسی خود در مورد کلیسا انجا داده اند که اگر حوصله کنم در مورد آن مقاله ای مینویسم. پس از دهه ها آلمانیها هم نمیتوانند این قانون خاص را از قانون اساسی کشور خود بزدایند.
Kowalski Analysis: مشکل ما در وحلۀ اول، اسلام پناهی شاه و یا مصدق نبود. مشکل کشور ما در قانون ناقص اساسی انقلاب مشروطه خلاصه میشود که ایران را محکوم به یک مرگ تدریجی نمود که حاصل پای باز کردن ملایان به حکومت از زمان انقلاب مشروطه میباشد.