۱۳۹۷ شهریور ۲۹, پنجشنبه

فریدریش کبیر اسلام پناه بود

Konig Friedrich II

فریدریش کبیر پادشاه پروس، از پادشاهانی بود که اساس و بنای کشور آتی آلمان را پی ریخت. او نشان داد که چگونه با اقتدار و قدرت میتوان رودروی دشمنان ایستاد و در عین حال با همسایگان صلح کرد و در سایۀ صلح، کشور خود را ساخت.
ولی بزرگترین دشمن فریدریش کبیر، فرانسویها نبودند. بزرگترین دشمن او "کلیسای کاتولیک" بود.
در حالی که کشور پروس طی دهه ها جنگ خارجی و داخلی دچار فرسایش سیاسی و اجتماعی شده بود، نفوذ "کلیسای کاتولیک" مانع پیشرفت پروس در این زمینه ها میشد. مردم پروس چنان مطیع کلیسای کاتولیک بودند و از جهنم میترسیدند که از کشت سیب زمینی وحشت داشتند. با اینکه پروس دچار قحطی بود، کلیسای کاتولیک کشت سیب زمینی را ممنوع کرده بود و اعتقاد داشت، آنچه که روی زمین میروید از خداست و آنچه که زیر زمین میروید و نامش در انجیل نیست، از سوی شیطان است.
مردم هم حاضر بودند بمیرند، ولی به جهنم نروند.
فریدریش کبیر در یک حرکت تاریخی، زمینهای زیادی را خریداری کرد و در آن سیب زمینی کاشت. این عملا سریعا مورد اعتراض کلیسای کاتولیک قرار گرفت. فریدریش کبیر ولی قول داد که این سیب زمینها را هرگز در اختیار مردم قرار ندهد و با قرار دادن قراول بر سر زمینهای زراعی، کلیسای کاتولیک را آرام کرد.
ولی به دستور غیر رسمی او، قراولان شبها به خانه فرستاده میشدند و به مردم اجازه داده میشد که سیب زمینیها را بدزدند. مردم هم خیال میکردند که شب تاریک است و خدا نمیبیند...
پس از چندی که سیب زمینی پایش را در سفره های مردم باز کرد و از طرفی دیگر فریدریش کبیر قدرتش تثبیت شد، او "فرمان سیب زمینی" را صادر کرد. بنا به این فرمان، جای جای کشور پروس موظف بود جهت مبارزه با گرسنگی و قحطی، سیب زمینی بکارد. او برای نجات جان مردم، از کلیسای پروتستان کمک گرفت...
در عوض او به کلیسای پروتستان بال و پر داد. برای ایشان کلیساهای قابل قبول ساخت و وزنه ای مقابل کلیسای کاتولیک بوجود آورد.
فریدریش کبیر اصولا آدمی مذهبی نبود، گرچه پدرش از قشریون مذهبی به حساب میآمد و تربیتی مذهبی داشت. پدرش حتی برایش یکی از مذهبی ترین پرنسس ها را به عقد درآورد.
او دقیقا میدانست که با مذهب در پروس و در آلمان نمیتوان سرشاخ شد چرا که مقدمات اجتماعی و سیاسی آن مهیا نیست. ولی آلمان امروزی از ضد مذهبی ترین کشورهای اروپا میباشد.
درک اینکه فردریش کبیر تا چه حد مذهبی و یا غیر مذهبی بود، غیر ممکن است. او انجیل را به خوبی میشناخت و مقالاتی سطح بالا هم در مورد انجیل نوشته بود. ولی او تا آنجا که توانست، موضع کلیسا در جامعه را تضعیف کرد. در عین حال در تمامی مراسم مذهبی در کلیسا حضور میافت. ولی او فرمان داده بود که هر ادعای مذهبی کلیسا در همۀ موارد اجتماعی و سیاسی، باید با شواهد و دلایل عقلانی همراه باشد وگرنه رد خواهد شد.
او میدانست که کلیسا از او ثروتمندتر و از نظر اجتماعی، پایگاه مستحکمتری دارد. چنانکه در همۀ مذاهب چنین است.
در حالی که گروهی او را ضد مسیح و مسیحیت مینامیدند، گروهی او را به دلیل ساختن کلیسا مرتجع میخواندند.
ولی شعار او تا آخر عمر این بود: "بالاترین خدای من وظیفه است".