۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

شاید این جنبش یک سوسک کم دارد!


کشور ما آبستن حوادثی تاریخیست. به غیر از مناطق ترکزبان، همه جا خون و آتش است. جوانان با از خود گذشتگی، به خیابانها ریخته و برای عدالت و آزادی، فعالیت میکنند. ایشان را میکشند، به بند میکشند، شکنجه میکنند و به ناموسشان هم دست درازی میکنند. ولی این "قهرمانان راه ایران" به کار خود ادامه میدهند که ثمره آن آزادی برای" همه" ایران و ایرانیان است.



ترکان که خود را قهرمان مینامند، خود را از این ملت نمیدانند. از ایشان نه در جنبش آزادیخواهی دوم خرداد خبری بود و نه حالا. ترکان در امن ترین جا پنهان شده اند: سوراخ موش.
لابد منتظر هستند تا جنبش به نتیجه برسد تا بر سر سفره چیده شده بنشینند. کاری که همیشه کرده اند.
شاید هم هر قومی را باید با سوژه های مورد علاقه آن قوم به جنبش فراخواند.
تاجایی که من میدانم، ترکان هزار هزار به خاطر یک "سوسک" به خیابانها ریختند و مانند گرگان زوزه زدند.
نمنه؟!

شاید ترکان را میتوان با موضوعات "حیوان دوستی" به صحنه دعوت کرد. ولی متاسفانه سوژه مردم ایران "آزادی" و "حقوق انسانی" خود میباشد. پس چطور است در موقعیت مناسب دیگری ترکان را به همکاری دعوت کنیم.
روز حمایت از حیوانات، 26 دی امسال است. بلکه آنروز ترکان را به خاطر حمایت از سوسک دیدیم!

۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

لنگه دمپایی من کجاست؟


کشور ما ایران تا اواخر سال 1358 از قدرتهای بزرگ اقتصادی محل بود. من کاری به تبلیغات علیه رژیم پیش ندارم، ولی در زمان 8 سال جنگ تحمیلی، ایران باوجود محاصره شدید اقتصادی، تمامی نیازهای خود را از طریق صنایع داخلی تأمین میکرد. جوانان امروزه، خاطره ای از آن زمان ندارند، ولی بد نیست بدانند که مردم ایران به طرز شدیدی در مضیقه بودند و اگر صنعت رژیم قبل نبود، ایران مانند یک جانور مفلوک به زانو درمیآمد. در عین حال من وضعیت اقتصادی ترکیه را هم به یاد دارم. ترکیه کشوری بسیار فقیر بود که تنها به دلائل ژئوپولیتیکی از طرف آمریکا مورد توجه قرار میگرفت و تأمین میشد. وضع ترکیه تا آن میزان خراب بود که از ایران به ترکیه "دمپایی پلاستیکی" و "پودر لباسشویی" قاچاق میکردند. در آن زمان که جنگ در ایران شعله ور بود، این را به شخصه به یاد دارم.


جنگ ایران و عراق، نطفه عطفی در اقتصاد ترکیه شد. ترکیه با بازی کردن نقش "واسطه"، اجناس مورد نیاز ایران و عراق را با قیمتی بالا تهیه میکرد. قاچاقچیان ترکیه با نصب باک بنزین بزرگ زیر کامیونهای خود، از ایران بنزین به ترکیه میبردند و دولت ترکیه هم با گرفتن مالیاتی مناسب، از کار این قاچاقچیان حمایت میکرد. این در زمانی بود که بنزین جیره بندی شدید بود.
بازاریان آن زمان مانند این زمان، از ترکان بودند و ایشان در زمان انقلاب با ایجاد قحطی مصنوعی، انقلاب را به پیروزی رساندند. به خاطر همین خوش خدمتی، آقای خمینی دست بازاریان را به ازای کمکشان، باز گذاشت. بازاریان ترک هم که از قوم "بخر و بفروش" هستند، تا آنجا که توانستند صنعت ایران را نابود کردند. چرا که یک کشور صنعتی، باعث ایجاد رقابت آزاد میشود و آن وقت مصرف کننده، قیمت را تعیین میکند. بازاریان ترک میخواستند که امتیاز اجناس در دست آنان باشد تا بتوانند قیمتها را دیکته کنند.
این را شخصا تجربه کردم که بازاریان با صنعت ایران چه کردند. فامیلی داشتیم تحصیل کرده آلمان. او از خانواده پولداری بود. از روی میهن دوستی، او یک کارخانه مفتول کشی و سیم خاردار سازی را با هزار کلک وارد ایران کرد. در زمان جنگ، سیم خاردار اهمیت اساسی دارد.
در آن زمان فقط 3 تاجر مفتول و سیم خاردار در ایران وجود داشت که همانطور که حدس میزنید، ترک بودند. آنان میخواستند که سیم خاردار "وارد" شود. پس با هم تبانی کرده و اجناس خود را زیر قیمت میفروختند. این کار را با جدیت آنقدر انجام دادند تا فامیل ما ورشکست شد. پس از آن این 3 تاجر قیمتها را آنقدر بالا بردند که نه تنها جبران ضرر گذشته را کردند، بلکه سود کلانی هم بردند.
در حال حاضر نیز بازاریان ترک، نقش "ستون پنجم" اقتصاد ترکیه در ایران را بازی میکنند.
در خبر ها روزی نیست که چیزی در مورد ورشکست شدن کارخانه های معروف ایرانی نشنویم. کارخانه هایی مانند ارج، کفش ملی، پارس الکترونیک و غیره، روزگاری به کشورهای خارجی صادرات داشتند. فقط کفش ملی به روسیه آن زمان 30میلیون جفت کفش صادر میکرد. صنعت ایران عملا توسط بازاریان ترک نابود شد.
امروز هرکجا بروید دو نوع جنس وجود دارد. نوع بنجل آن از چین میآید و نوع کمتر بنجل آن به عنوان جنس لوکس از ترکیه. تاجرهای آن هم از اقلیت ترک هستند که با تورمهایی 20 تا 50درصدی، قیمت جنس را در ایران کنترل میکنند.
در زمان جنگ به یاد دارم که چگونه در بازار، کوپنهای بنزین جعل میشد. آن زمان کوپنها مهر آبی و یا "هولوگرام" نداشتند. با یک دستگاه کپی رنگی، میشد این کوپنها را جعل کرد.
هرچه ایران فقیرتر میشد، ترکیه از برکت "ستون پنجم" خود ثروتمندتر میشد. دست اندرکاران ترکزبان به طوری سنتی، آثار ملی و تاریخی ایران را از راه ترکیه به اروپا میفرستادند. مثلا سنگ قبر ناصرالدین شاه توسط شیخ صادق خلخالی ترک به ترکیه فرستاده شده که توسط مرزداران ایرانی ضبط و به موزه کاخ گلستان تحویل گردید.
حدود پانزده سال پیش هم 11 تن طلا یر مرز ترکیه کشف گردید که معلوم شد "مس" است و به ترکیه منتقل گردید.
چند ماه پیش هم یک سرمایه افسانه ای از ایران به ترکیه فرستاده شد که ترکان را خوشحال نمود.
ترکان ایران، مردمی بیسواد و اهل فئودالیسم قومی هستند. ایشان هرگونه صنعت داخلی را به خاطر منافع بازاری خود و خوش خدمتی به ترکیه، نابود میکنند.
مرحوم کسروی در کتاب "شیعه گری" خود، بسیار از اهالی ترک ایران ایراد میگیرد. زمانی که دولت ایران به طور مجانی به دهاتیان تراکتور و بذر و کود مجانی میداد(در هیچ کشور دنیا چنین نمیکنند، چرا که این عمل یک نوع خودکشی اقتصادی میباشد)، ایشان تمام تراکتورها و زمینهای خود را میفروختند و به زیارت مکه و کربلا میرفتند. بدین ترتیب، تمامی کمکهای اقتصادی دولت ایران جهت رشد کشاورزی، یکراست به جیب اعراب رفت!
با ترکان باید ساخت، ولی باید تمامی جنبشهای ایران اعم از سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بدون حضور ترکان به ثمره برسد. ترکان دست از قومگرایی و فئودالیسم برنخواهند داشت و همیشه تیشه به ریشه ارکان ایران خواهند زد.

۱۳۸۸ شهریور ۲۷, جمعه

دو عدد هندوانه لطفا


در ایران، اصطلاح هندوانه زیر بغل گذاشتن، دقیقا و به طور 100درصد، رابطه اجتماعی- سیاسی یکطرفه ایرانیان و اقلیت ترک را تعریف میکند. ایرانیان همواره سعی کرده اند که مهاجمان ترک را طوری زبان بگیرند، بلکه ایشان تا حدی در زندگی اجتماعی- سیاسی نقشی ایفا کنند. چرا که خواسته و یا ناخواسته، مهاجرین ترک جزئی از این جامعه شده اند، حتی اگر این همزیستی تحمیلی میباشد.
شاید چند مثال ساده بتواند منظور مرا بهتر بیان کند.
ترکان برای خود همیشه از پس واژه "قهرمان" استفاده میکنند. اصولا میتوان ترکان را از ترسوترین قومهای منطقه دانست. گرچه اگر در خیابان یک نزاع ببینید، مطمئن باشید که یک طرف نزاع ترک است. ولی ترکان همیشه به قربانی خود دسته جمعی حمله میکنند و از حریف شدن یک به یک وحشت دارند. در ضمن لات بازی خیابانی دلیل بر قهرمان بودن نیست.
اصولا واژه "قهرمان"، هندوانه ای بود که مردم ایران زیر بغل ترکان گذاشتند تا در انقلاب مشروطه همیاری کنند. چرا که قدرت در دست ترکان بود و پادشاه هم از همین قوم. اصلا چرا باید این قوم دست از یکه تازی برمیداشت و حکومت را با ملت ایران تقسیم میکرد؟ ایشان که در هر مرحله از اجتماع آقای ملت ایران بودند (که هنوز هم هستند).
چنانکه بعضی از ترکان سرمنشأ انقلاب مشروطه را تبریز میدانند، اصلا صحت ندارد. در آنجایی که همه ایران شعله ور شده بود، آذربایجان مطلقا خواب بود (مانند امروز). ایرانیان با نثار کردن عناوینی مانند "ترک قهرمان" ایشان را تشویق به شورش کردند. آدمهایی مانند "ستارخان" و "باقرخان" تا لحظه آخر نفهمیدند که ماهیت مشروطه یعنی چه. این دو از راهزنان و عیاران آنجا بودند و از نظر بضاعت فکری، بسیار ناتوان. این جمله را از بزرگان خود بپرسید که صحت دارد یا خیر. از ستارخان پرسیدند که این مشروطه که فریاد میزنند یعنی چه؟ او هم با اشاره به توده مردم در خیابان (به ترکی) میگوید: والله نمیدانم. مشروطه یعنی آن که آنها میگویند.
امروز هم چنین است. در ایران به طرز مفتضح تری از زمان صدام در انتخابات تقلب میشود. حتی در بعضی مناطق آقای احمدی نژاد 200درصد آرای ممکن را میآورد، ولی ازترکان خبری نیست. چه دلیلی دارد که ایشان در اعتراضات شرکت کنند؟ ایشان که از این اجتماع نیستند. ایشان با "الیگارشی قومی" خود، 900 سال است که روی کول ما ایرانیان هستند. رهبر ترک است. رئیس جمهور ترک است. وزراء ترکند. بازار به طور 100درصدی در دست ترکان است. ارتش دست ترکان است. 99 درصد بسیجیها ترکند.
ترکان باید بیمار باشند اگر این امتیاز بیسابقه را با ایرانیان تقسیم کنند. اقلیت ترک نه در جریان دوم خرداد از خود چیزی نشان دادند، و نه درجریانات اخیر. اصولا ترکان در حرکات آزادیخواهی سهمی نداشتند، که دلیل آن را برشمردم. ولی به خاطر یک "سوسک" به خیابانهای تبریز ریختند.
نشانه دیگر ترسو بودن ترکان، همانا جنگ 8 ساله ایران و عراق است. آخر کدام ترک قهرمان؟ به یک دهات کوره اصفهان که بروید، تعداد شهدای گورستان آنجا از تعداد شهدای تبریز بیشتر است. باز هم ایرانیان برای همکاری ترکان میگویند که: بله ترکان خیلی در جنگ از خود رشادت نشان دادند و فلان شهید و فلان شهید ترک بوده است. تنها دلیل آن هم این بوده است که ترکان را زبان بگیرند تا بلکه ایشان خود را از این جامعه بدانند. بسیاری از کشته شدگان ترک برای تظاهر، پیش از حمله، آنقدر بلند تکبیر میگفتند تا عراقیان از موضع ایشان باخبر شده و بمبارانشان میکردند. این از حماقت خود ترکان بود و نه از رشادتشان. چندین بار این کار را کردند تا برایشان جوک ساختند.
برای یک جنبش دمکراسی باید ترکان را فراموش کرده و به هیچ وجه روی آنان حساب نکرد تا نتیجه کار درست از آب درآید. تا کنون هر جنبش مردمی در ایران، از مشروطه گرفته تا انقلاب 57، به خاطر ترکان به بیراهه رفته.
جامعه شناسان غربی و کارشناسان CIA همگی هشدار میدهند که ترک زبانان ایران به هنگام انتخابات، فقط به کاندیدایی از قوم خود رأی خواهند داد. برای ترکان فرق نمیکند که این کاندیدا کمونیست باشد یا دمکرات یا از نازیهای دوآتشه. او فقط کافیست که ترک باشد. شاید یکی از دلائلی که ترکان را در شلوغیهای اخیر خونسرد نگاه داشته، همین باشد. کاندیداهای دارای بخت، ترک بودند. چه فرقی میکند که موسوی رئیس جمهور باشد یا احمدی نژاد؟ بنابراین هرگونه همکاری ترکان با ایرانیان در یک جبهه دمکراسی خواهی، دچار اخلال از طرف ترکان خواهد گردید و به بیراهه کشیده خواهد شد.
اقلیت ترک فقط و فقط به جریاناتی کمک میرساند که انحصارا نفع این قوم را تضمین کند. وگرنه هرگونه امید پشتیبانی از اقلیت ترک، سرابی بیش نیست.
هرگونه دخالت ترکان به علت قومگرایی و فقر فکری ایشان در جریانات آزادیخواهی، به گمراهی کشیده خواهد شد.
باید هر حرکت آزادیخواهی در ایران بدون ترکان به ثمره رسانیده شود. مسلما اگر ترکی خواهان کمک دهی شد، نباید او را رد کرد. ولی باید مواظب بود تا ایشان مانند گذشته نتیجه جنبشها را هدر ندهند.
بعد از پیروزی هم باید مانند گذشته زیر بغل ایشان هندوانه گذاشت و از نقش بیش از اندازه ایشان، قدردانی کرد!
Wassermelone / Rot

۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

تره به تخمش میره، حسنی به باباش


در این وبلاگ، بارها گفتم که دیالوگ با ترکان برابر با یک دیالوگ بده و بستان نیست. با ترکان باید ساخت. همان هستند که هستند. ترک بیسواد و باسواد وجود ندارد. ترک، ترک است. ما ایرانیان هرچقدر زودتر این موضوع را درک کنیم، زودتر ترکان را فهمیده و میشود از سر راه ایشان کنار رفت. با ترک، بحث و مناظره و استدلال فایده ندارد.
معمولا وقتی از "ترک" اسم برده میشود، در نظرمان یک غضنفر بیسواد مجسم میگردد. بعضیها خیال میکنند که لابد اگر ترکی به جایی رسید، اخلاقش متغیر میگردد.
روز 9 مارس امسال، آقای رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکان، جهت سخنرانی به شهر Aydin ترکیه میرود. پسربچه ای 13 ساله از میان جمعیت فریاد میزند:" الله تو را هنگام انتخابات تنبیه میکند". اردوغان که این جمله را میشنود فریاد میزند:"چه گفتی؟". بعد دو نفر از محافظین خود را به سوی او میفرستد تا این بچه را به سوی او آورند. اردوغان هم با دستهای خود، گلوی بچه را تا سر حد بیهوشی فشار میدهد. در عکس پایین، جای کبود اثر انگشتهای رئیس جمهور ترکان را بر روی گردن این بچه میبینیم.


آقای Kemal Aytac، وکیل این پسربچه 13 ساله در حال حاضر در صدد تهیه کیفرخواستی علیه آقای اردوغان، نخست وزیر ترکان میباشد.


نتیجه اخلاقی این خبر: ترک اگر لقمان شود ...


مصاحبه با یک پانترک عادی

- با عرض احترامات خدمت شما پانترک گرامی، حالتان چطور است؟

* چطور؟ نظر خاصی داری؟ مگه تو فارسی؟

- والله پدر و مادر من از دونقطه مختلف ایران هستند. خودم را ایرانی میدانم.

* ایرانو دوست داری؟

- بله

* پس فارسی!

- چند تا سئوال داشتم که اگر میشود برای خوانندگان گرامی جواب دهید.

* خب بفرما

- شما ادب را چگونه تعریف میکنید؟

* ننه جنده اصلا خودت میدونی ادب چیه؟ میخوای منو مسخره کنی؟ خب معلومه ما ادب داریم و شما فارسا نه!

- به نظر شما، چرا شما ادب دارید و ایرانیها ادب ندارند؟ شما کجا ادب را یاد گرفتید؟

* همینطور که میدونی، لقمه (لقمان)حکیم ترک بود. ما از لقمه حکیم منطق منفیو یاد گرفتیم. هرچی شما فارسای خارکسه کردین، ما برعکسشو کردیم. دیدی، حالا موندی توی این عظمت!

- بسیار خوب. شما و همقطاران شما از اینکه به اطلاعات غیر متعارف دیگری غیر از جهانیان سندیت میکنید، افتخار مینمایید. اصولا اطلاعات شما با اطلاعات دیگر جهانیان منطبق نیست. دلیل آن را لطفا بگویید.

* خب ما برعکس شوونیسم فارس و دیگر دشمنان ترک، که همه جهان را تشکیل میدهد، اهل تحقیق هستیم. خیلی کتاب میخوانیم و در اینترنت، فعالیت تحقیقاتی زیادی داریم.

- کدام کتابها را جزو منابع تحقیقاتی خود میدانید.

* کتاب پرفسور دکتر پورپیرار. کتاب دیگری هم لازم نیست.

- میتوانید نمونه ای از آدرسهای تحقیقاتی اینترنتی خود را برای خوانندگان ما بگویید؟

* فقط چون تو احمق و بیسواد فارس شوونیست هستی دلم برات سوخت. وگرنه نمیگفتم. حالا قلم دربیار یادداشت کن: www. Turksex.com و www.Homo.com.

- بسیار خوب. شما ادعا دارید که بیشترین خدمات را به اسلام کرده اید. لطفا بگویید به چه طریق؟

* به دو طریق: 1- لواط 2- آدمخواری. هرکی مقابل تاراج و حمله های ما مقاومت میکرد، کونش میذاشتیم. وقتی اثر نمیکرد، میخوردیمش.

- ولی گویا در اسلام آدمخواری و لواط حرام است و نماد گرگ نیز نمادی اسلامی نیست.

* کجای قرآن؟ چرا دروغ میگی؟ یعنی میخوای به من تهمت بزنی که من قرآن نخوندم فارس سگ؟ من هر هفته برای اسلام قمه میزنم!

- استغفرالله!

* اجازه بده برات توضیح بدم. قرآن که میدونی به زبان ترکی نوشتند. و برای من که ترکی حرف میزنم که قرآن خوندن کاری نداره. من کل قرآنو حفظم.

- آخر شما مطمئن هستید که قرآن به زبان ترکی میباشد؟

* شما فارسای مادر قحبه چقده بیسوادین! ببین ترکی زبانی التصاقیه. زبان سومر هم زبانی التصاقی بوده.

- خب این چه ربطی به عربی دارد؟

* خب عربی همون سومریه دیگه!

- زبان ژاپنی هم التصاقیه...

* ژاپنی ها هم ترکن دیگه!

- پس نتیجه گیری شما چیست؟

* یعنی اینکه عربی هم ریشه در ترکی داره. اصلا پیامبر اسلام خودش ترک بوده. اینو وزیر آموزش و پرورش ترکیه هم گفته. اونم کم کسی نیست که آدم حرفشو قبول نکنه. و من هم حرفشو تأیید میکنم.

- از دیگر مشاهیر ترک نام ببرید.

* رستم!

- رستم که کاراکتری تخیلی بود...

* خفه گؤت فرن شوونیست

- چشم

* دیگه جونم برات بگه زرتشت...

- زرتشت ترک بود؟

* شما فارسای جاکش نه فقط بی ادب، بلکه خیلی هم بیسوادین. "اوستا" به زبون ترکیه. زرتشت چطور میشه ترک نباشه؟!

- شما میتوانید "اوستا" را بخوانید؟

* نه خیلی مستقیم، چون به زبون ترکی قدیمیه.

- میتوانید توضیح دهید که دلیل تغییر این زبان تا این درجه شدید چه بوده؟

* فشار زندگی و فارسای شوونیست...

- چند تا از دوستان به ما فاکس زده اند و چند سئوال ساده از شما دارند.

* خب بفرمایین

- 2 + 2 چند تا میشه؟

* 3 تا!

- مطمئنید؟ 4 نمیشود؟

* اگه فارس شوونیست بذاره میشه! اصلا شما ننه جنده های فارس چرا هرچی سئوال سخته از ما ملت قهرمان مظلوم میکنین؟ تو مدرسه هم شوونیسم زیاد بود. یادم میاد سال 5 دبستان معلم عین این سئوالو کرد که جواب منم همین بود که به من صفر داد. اونجا بود که فهمیدم شوونیسم فارس یعنی چی؟

- شما کجا مدرسه رفتید؟

* تبریز.

- معلم شما متولد کجا بود؟

* همون تبریز دیگه! شما فارسا به دانش ما حسادت میکنید.

- شما مدرک دانشگاهی دارید؟

* به کوری شوونیسم فارس، آره.

- چه مدرکی؟

* من مدرک دکترای لیسانس دارم.

- دلائل نفرت شما از ایران و فارسها چیست. میتوانید چند دلیل را برشمارید؟

* پول این مملکت میره تو جیب فارسا...

- ولی بازار تهان و کل ایران، حتی در مناطق غیر ترکنشین که در دست اقلیت ترکزبان است.

* اینا همش سیاست فارسای شوونیسته. بازارو میزارن دست ما و پولشم میدن به ما تا مردم متوجه نشن که چقدر به ملت قهرمان ترک ظلم میشه! همش از بدجنسی و سیاست اوناس.

- اصلا حرف شما را متوجه نمیشوم! منطق کاملا غیر متعارفیست.

* خب از بس که خنگی. تازه به همه ملتهای ایران زور میگن.

- از زمان سامانیان تا امروز که دولتها و سلسله ها ترکزبان بودند. و ایشان هم که با ددمنشی خاصی حکومت میکردن. یادمان نرود که چگونه آغا محمدخان قاجار چشم مرد و زن و کودک را در کرمان از حدقه درآورد.

* خب تقصیر خودشون بود. چرا تسلیم نشدن و اون بینوا فحش هم دادن؟ هر کسی مسئول اعمال خودشه.

- و یادمان نرود که شاه اسماعیل چگونه بعد از تسخیر تبریز با زور با پسران رجال تبریز لواط کرد.

* خب که چی؟ دلش خواسته!

- و فراموش نکنیم که شاه عباس چگونه دستور میداده که تا دشمنانش را بخورند.

* اینا همش دروغه. بهش حسادت میکنن. شاه عباس اصفهانو ساخت.

- یعنی خودش آستینش را بالا زد و عرق جبین خودش اصفهان را ساخت؟ هر جای اصفهان برویم میبینیم که معمار مسجد و ساختمان، نامش را بر سر در آنجا نوشته.

* نه بابا! اینا گرافیتی بوده. یه بابایی از اونجا رد میشده، با مداد و ماژیک اسمشو اونجا نوشته که دیگه هم پاک نمیشه.

- در ضمن قاجار ها هم در عین بیعرضگی، بسیار وحشی بودند و حتی خود را به مغول منسوب میدانسته اند.

* اینم از اختراعات شوونیسم فارسه. میگن ما پانترکا مغولیم. ما فقط زبانمون مثل زبان مغولی التصاقیه. وگرنه هیچ!

- نام کوچک شما چیه؟

* من؟

- بله

* چنگیز

- نام پدر شما چی بوده؟

* تیمور

- نام پسر شما چیست؟

* اوکتای!

اصلا میدونی چیه؟ من میرم. توی این مصاحبه فقط به من توهین کردی و خواستی منو آسیمیله کنی.

- کجا تشریف میبرید؟

* میرم دبی پیش خواهرم. بعدش هم میرم قورولتایی جایی!

- ایشان در دبی چکار میکنند؟

* سرشماری نفوس. اصلا به تو چه فارس خارجنده!

- از حضور شما متشکرم. اگر جمله ای در خاتمه دارید، بفرمایید.

* مرگ بر فارس سگ و شوونیسم فارس.

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

ترکان قومی جنایتکارند (8)

71- "رجب طیب اردوغان"، رئیس جمهور ترکان قهرمان، پسر بچه 13 ساله ای را که در جمع مستقبلین او از وی انتقاد کرده بود، با دستان خود آنقدر خفه کرد تا بچه 13 ساله بیهوش شد!


72- ترک قهرمان 21 ساله ای به نام Mustafa از شهر Bielefeld آلمان که پیرزن 92 ساله ای را با اتومبیل خود کشته بود، محکوم گشت.

73- ترک قهرمان 34 ساله از شهر Ravensburg آلمان که به زنان، از جمله زن خود از ناحیه مقعد تجاوز کرده بود، دادگاهی شد. او در ضمن به کودکان مذکر صغیر نیز از ناحیه مقعد تجاوز کرده بود که کودکان خود نیز از قربانیان او بودند. در ضمن او متهم شده که در خانه خود، وسط اتاق و گاهی روی اعضای خانواده خود "شاشیده و میریده" است.



74- دو ترک قهرمان 17 و 19 ساله در شهر Kassel آلمان، یک آلمانی را به خاطر "2 یورو" تا سر حد اغماء کتک زدند.


75- ترک قهرمان 31 ساله در شهر Bayreuth آلمان که به خاطر قاچاق مواد مخدر و غارت مسلحانه دستگیر شده بود، از آلمان اخراج گردید.

76- پلیس آلمان به دنبال یک ترک قهرمان میگردد که پس از غارت مسلحانه یک سوپرمارکت در شهر Essen آلمان، از محل جنایت گریخته ست. اگر اطلاعی از این ترک قهرمان دارید، با این شماره تماس بگیرید: 0201-829 7230

77- دو ترک قهرمان 31 ساله، امروز در شهر Koblenz آلمان به خاطر عضویت در گروه تروریستی القائده، دادگاهی شدند.

78- ترک قهرمان 43 ساله از شهر Hildesheim آلمان که همسر خود را از پشت سر به طرز قهرمانانه ای، به ضرب 3 گلوله کشته بود، دادگاهی شد.

Tochter und Enkelin

79- ترک قهرمان 44 ساله ای از شهر هامبورگ آلمان، به زن سابق خود با "تبر" حمله کرده و چندین ضربه به او وارد ساخت. ولی خوشبختانه توسط پلیس دستگیر شد.

80- ترک قهرمان 45 ساله ای از شهر مونیخ آلمان، زن سابق 24 ساله پسرعموی خود را با شلیک گلوله، جلوی چشمان دختر 5 ساله این زن کشت. این دختر 5 ساله نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شدت زخمی شد.

۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

دیجیتال کو؟!!

آن زمان که دانشجو در آلمان بودم، برای امرار معاش مجبور به کار کردن در موازات درس خواندن شدم. به عنوان مشاور برای کمپانی Sony در یک فروشگاه بسیار بزرگ لوازم الکترونیکی جایی را پیدا کردم. قریب 2 سال آنجا محل کار من بود. به هر حال هر جور آدمی را میدیدی و پس از مدتی، با چهره مشتریان دائمی آشنا میشدی. هفته ای یکبار این فروشگاه با چاپ دفترچه هایی، برای خود تبلیغ میکرد و برای جذب مشتری، اجناسی را حراج مینمود.
یکی از جالبترین مشتریهایی که من در عمرم آشنا شدم شخص ترکی بود که حدود 50 سال میداشت. او به گفته خود فقط 35 سال بود که در آلمان سکونت داشت و به همین دلیل آلمانی را مانند سرخپوستان دست و پا شکسته صحبت میکرد.
هر موقع که جنسی حراج میشد، به پیش من میآمد و با لحنی عصبی و توهین آمیز میپرسید: Wo digital? (یعنی: دیجیتال کو؟). من از او میپرسیدم: چه دیجیتالی؟ ساعت دیجیتال؟ دوربین دیجیتال؟ ریسیور دیجیال؟ آخر چه نوع دیجیتال؟ !!!! او هم همیشه یک نگاه تحقیر آمیز از بالا به پایین به من میانداخت و میگفتDu nix verstehen :تو هیچ نفهمیدن!) Du nix Deutsch verstehen. تو آلمانی نفهمیدن!) Du dumm (تو احمق!) . بعدش هم مثل همیشه سراغ یک نفر دیگر میرفت و عین این جملات را به قربانی هوش خدا دادی خود تحویل میداد. این بابا دیگر معروف شده بود. همه کارکنان فروشگاه او را میشناختند و هروقت او را میدیدند، فرار را بر قرار ترجیح میدادند.
پانترکان گرامی ما هم همین طور هستند. جملاتی را میگویند و ادعاهایی دارند سراپا اشتباه و احمقانه و فحاشی از اصول گفتمان ایشان است و تازه ناراحت میشوند که چرا ایشان را کسی جدی نمیگیرد.
دمیر ایسلانماز، دلی اوتانماز

۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

افسانه ترک باعرضه !


نزدیک 25 سال است که در آلمان زندگی میکنم. در آلمان تحصیل کرده و به دانشگاه رفته ام. همه جور آدم دیده ام و شناخت خوبی هم از بافت اجتماعی آلمان دارم. عضو یک حزب سیاسی میانه رو آلمان بوده و به دلایل شغلی، با دانشگاه دائما در ارتباط میباشم. همه ساله هم به ایران میآیم.
در آلمان حدود 6 میلیون و هفتصدهزار خارجی وجود دارد.
از این تعداد خارجی، حدود یک میلیون و هفتصدهزار نفر ترک میباشند که حتی در نسل سوم و چهارم در آلمان زندگی میکنند.
در آلمان حدود 56هزار ایرانی زندگی میکنند.(صفحه 15 همان مدرک). ایشان عموما در نسل اول و اختصارا در نسل دوم میباشند.
موضوع شرم آور و مسخره اینکه این ترکان تا نسل سوم قادر به گفتن یک جمله کامل به زبان آلمانی نیستند. جالب اینکه ترکان همیشه از هوش سرشار خود صحبت میکنند!
ترکان کمتر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی از خود نشان میدهند ولی به جایش ادعا دارند و طلبکارند. البته با زبان ناقص آلمانی که دارند، هرگونه فعالیت ایشان غیرممکن میشود.
بسیاری از کودکان ترک را ناچارا به مدارس ناتوانان ذهنی میفرستند (Sonderschule). نه به این دلیل که این کودکان عقب افتاده ذهنی هستند، بلکه به این خاطر که بضاعت زبانی بسیار کمی دارند. معلم به هیچ وجه قادر به برقراری ارتباط با شاگرد ترک خود نیست. یکی از دلائل آن هم این است که ترکان اصولا نیازی به یاد گرفتن زبان آلمانی نمیبینند. به عقیده ایشان، ترکان بهترین خلق خدایند و از همه باهوشتر. به دلیل ندانستن زبان هم همیشه ترکان در حال کتک کاری و اعمال خشونت هستند. از طرفی همیشه سوءتفاهم پیش میآید که ترکان از درک آن عاجزند، از طرف دیگر کسی که زبان نداند، مجبور به تکان دادن دست و پا و گرفتن حق خود از طریق دیگر میباشد.
با اینکه 1 میلیون و هفتصدهزار ترک در آلمان زندگی میکنند، در دانشگاهها به ندرت دانشجوی ترک میبینید. در زمان دانشجویی من، از 100 دانشجوی خارجی شاید 5 تا 8 نفر ترک بودند و از ایرانیان، 10 تا 15 نفر. این در حالیست که فقط 56هزار ایرانی در کل آلمان زندگی میکنند.
ولی تا بخواهید کاسب و کارگر از ترکان هستند. ایرانیان ولی به دکتر و مهندس بودن معروفند. ترکان نسبت به افراد تحصیل کرده احساس حقارت خاصی دارند.
در ضمن ترکان خود را خدای زمین و کائنات میدانند. در اینجا میخواهم در مورد یکی از برخوردهایی که با ترکان داشتم قدری بنویسم:

آن موقع که هنوز دانشجو بودم، میبایست که برای امرار معاش در طول تعطیلات دانشجویی کار میکردم. این امر باعث شد که نه تنها با مشاغل مختلف، بلکه با افراد و شخصیتهای مختلف آشنایی پیدا کنم.

یکبار هم در خارج از شهر کوچکی که زندگی میکردم، در کارخانه IBM شغل موقتی پیدا کردم. در آنجا تا آن زمان هارددیسک میساختند. کارخانه بسیار منظم و تمیزی بود و پول خوبی هم میدادند. برخلاف کارخانه های دیگر، هر بخش، اتاق استراحت خود را داشت. روز اول کار در IBM را هرگز فراموش نمیکنم. هر شیفت، نیم ساعت برای کارگران استراحت میداد. روز اول هنوز ننشسته بودم، یک پانترک با آن گردنبند طلای کذاییش با سرعت زیاد نزدیک شد. ته ریش داشت و بود تند سیگار میداد(مانند همه پانترکان).

به ناگاه بی مقدمه با آلمانی دست و پا شکسته به من گفت: تو خیال کردن من میمون؟(Du denken ich Affe?).

من که قدری جا خورده بودم: ببخشید؟

پانترک (عصبانی تر): تو گفتی من میمون؟(Du gesagt ich Affe?).

من پیش خودم گفتم ای خدایا به دادم برس که این یارو الآن به من چاقو میزند.

من به او گفتم: من شما را نمیشناسم. شما هم که من را تا به حال ندیده اید. چرا این فکر را میکنید؟

او گفت: تو دانش آموز؟ (منظورش این بود که آیا من دانشجو هستم).

گفتم: آری.

پانترک: تو در مدرسه (دانشگاه) یاد گرفتن، آدم از میمون..... نه!... آدم از الله !

من: خب که چی؟

پانترک: تو احمق!(Du dumm).

این صحنه را در ذهن خود مجسم کنید: من با رنگ پریده و کارگران دیگر با دهان باز به این موضوع نگاه میکردند و در سالن استراحت جیک کسی درنمیآمد.

خوشبختانه دوست این پانترک دست او را گرفت و سر میز خود برد.

پانترک در حالی که از خشم میلرزید در جمله آخر خود چنین گفت: اصلا همه دانش آموزان احمق!

من از آن روز تا روز آخر کار که سه ماه طول کشید، در راهرو نیم ساعت استراحت را گذراندم، چرا که به من ندا داده بودند که این شخص حتما با من کتک کاری راه خواهد انداخت.

.......
این دقیقا همان مشکل ما در ایران است. الیگارشی قومی اقلیتی، بر جمعیتی عظیم حکومت میکند که دارای بضاعت فکری کمی میباشند.
اینها همان کسانی هستند که:
1- در هر پیامی که میگذارند، دهها غلط املایی وجود دارد.(منظورم اشتباه تایپی نیست)
2- در هر پیام به جای استدلال، برایتان فحش ناموسی و زن ستیز مینویسند.
3- خیال میکنند که خدا مرد است.
4- خیال میکنند که حضرت محمد، حضرت علی، حضرت ابراهیم، حضرت نوح، اسکندر مقدونی و... ترک بوده اند.
5- سواد اندکی دارند و اگر اطلاعی دارند، آن را از وبلاگهای پانترکی دارند.
6- لینک که میدهند، آن را از یک سایت معتبر نمیدهند بلکه از سایتهای پانترکی میدهند. چرا که نه؟ اگر یک ترک چیزی را ادعا کند، پس آن ادعا 100درصد درست است!
7-...

حالا میرسیم به خواسته های این جماعت تمامیت خواه. تنها خواسته ایشان "رسمی شدن زبان ترکیست"! در کشوری که اقلیت فقط ترک است و بقیه مردم کوچکترین تماسی با این زبان ندارند. بعد هم از شوونیسم فارس و حقوق ضایع شده خود صحبت میکنند.
آنهم در کشوری که:
1- نزدیک 900 سال است که توسط ترکان به طرز خونباری هدایت و حکومت میشود.
2- رهبرش ترک است.
3- رئیس جمهورش ترک است.
4-سیاستمدارانش ترکند.
5- بازارش در دست ترکان است.( حتی در اصفهان که شهری ترکی نیست، بازار فرش در دست ترکان است).
6- ارتش آن در دست ترکان است.
7-بسیج آن در دست ترکان است.(برای سرکوب آزادیخواهان)
8- حتی زندان و زندانبانهای آن ترک هستند. واژه "اوین" ترکیست (=خانه تو!)
9- ادارات در دست ترکان است. یادتان میآید که چند سال پیش در مورد قوم پروری در ادارات صحبت شد؟ ترکان در ادارات فقط به ترکان اجازه صعود میدهند.
10- اداره گذرنامه در دست ترکان است.
11- حتی روحانیون معروف غیر ترک را یا خانه نشین و یا آواره کرده اند. فیضیه قم را هم با خشونت و تزویر، ترکی کرده اند.
ترکانی که در اقلیتند.
باز هم تکرار میکنم که ترکان به دلایل بالا، دارای بضاعت فکری زیادی نیستند که توانسته باشند از طریق عرضه و کوشش به جایی رسیده باشند. آنان همیشه با خونریزی و خشونت و "قومگرایی" به جایی رسیده اند و جای خود را نگاهداشته اند.
ترکان به همه جای ایران میروند و از امکانان مردم دیگر استفاده میکنند، ولی کمتر ایرانی را در شهرهای ترک نشین میبینید که بدون مزاحمت زندگی کنند. شما چند نفر ایرانی را در تبریز، مرند، مشکین شهر و خوی میشناسید؟ ترکان نه غریبه نوازند و نه میهمان نواز.
دعوا هم بر سر لحاف ملاست. همان لحافی که زبان فارسی نام دارد. حالا اگر زبان فارسی را هم از ما بگیرند، دیگر چه برای ما ایرانیان میماند؟
هر بده ای، بستونی دارد!
اگر ترکان رسمی شدن زبان ترکی را خواهانند، باید حقوق ما ایرانیان را هم رعایت کنند. ترکان 26درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند. ما میخواهیم که با ایشان مانند یک جمعیت 26 درصدی رفتار شود.
1- فقط 26 درصد از بازار باید در دست ترکان باشد. 74درصد باید در دست ایرانیان باشد. نه مانند الآن 100درصد!
2- فقط 26 درصد از مجلسیان و وزراء باید ترک باشند. 74 درصد بقیه باید ایرانی باشند.
3- فقط 26 درصد ارتش باید ترکی باشد. 74 درصد بقیه باید ایرانی باشند.
4- از هر 4 رهبر، فقط یکنفرشان اجازه دارد که ترک باشد.
5- از هر 4 رئیس جمهور فقط یکنفر ترک باشند.
6- الساعه زندانبانان ترک، فقط در مناطق ترکنشین اجازه اشتغال دارند تا دیگر به زندانیان مذکر تجاوز جنسی نشود. (لواط در تاریخ ترکان مقام والایی دارد).
7- و الی آخر...

تمامی موارد بالا در صورتیست که زبان ترکی در مناطق کلاسیک ترکزبان، رسمی گردد.
اگر ترکان میخواهند که زبان ترکی در جاهای دیگر ایران نیز آموخته گردد، باید در مناطق کلاسیک ترکی نیز به ایرانیان سهمی 74درصدی در بازار و ادارات و غیره بدهند. اگر این امر ممکن است که در اصفهان و شیراز و یزد و چاه بهار و بندرعباس 100درصد بازار در دست ترکان باشد، پس دادن 74درصد بازار در تبریز و مرند و مشکین شهر و خوی به ایرانیان هم ممکن خواهد بود.
وگرنه نمیشود که در هر دهاتی که به طور اتفاقی یک ترک زندگی میکرد، زبان ترکی تدریس و رسمی گردد!
درضمن راه سومی هم وجود دارد.
هر ایرانی صاحب شناسنامه، پاسپورت و کارت ملی میباشد. دولت آتی میداند که چه کسی ترک و چه کسی ایرانیست. ترکان باید تا 3 نسل شناسایی شده، به منطق ترکی بازگردانیده شوند تا بتوانند به زبان عزیز ترکی خود سخن گفته و تا میتوانند لزگی برقصند.

الیگارشی قومی اقلیت ترک در ایران باید شکسته شود. به هر قیمت که شده.
والسلام!