۱۳۹۳ خرداد ۲۴, شنبه

من، تو، او، ما، شما، ایشان!


در فلان خبر میآید:
" اعدام و خاکسپاری دو زندانی عرب "
در خبر بعدی میخوانیم:
" ایران اعدام 33 سنی مذهب را متوقف کند "
این خبر هم از همان نوع است:
" دو فعال مدنی ترکزبان بازداشت شدند "

نگارشگران این اخبار و از این نوع خبرها، بدعت عجیبی را در نوع خبررسانی از خود گذاشته اند. اگر بخواهیم از طریف هرمنوتیکی این نوع خبررسانی را بررسی کنیم، به یک نتیجه هولناک احمقانه میرسیم: خودی و غیر خودی.

یعنی اینکه سهوا و یا عمدا، دو زندانی اعدام شده را مارک "عرب" میزنیم و ایشان را از حیطه "ایرانی" ایشان خارج میکنیم.

یعنی اینکه سهوا و عمدا، 33 هموطن ایرانی خود را از حیطه "ایرانی" بودن ایشان خارج کرده و میان ایشان و دیگر ایرانیان فرق قائل میشویم.

یعنی اینکه سهوا و یا عمدا، دو فعال را که در راستای منافع "همه ایرانیان" قدم بر میدارند را از دیگر فعالان هموطنمان متمایز کرده و "تاکید" میکنیم که از قوم دیگر بوده و در جهت دیگری فعالیت میکنند.

این دقیقا همان چیزیست که تجزیه طلبان و قومپرستان در راستای آن فعالیت میکنند. یعنی "فرق گذاشتن" و "متمایز" کردن گروهی از گروهی دیگر، با بیرون کشیدن این گروه از "حلقه اشتراک" گروه بزرگتر.

به تازگی نیز مهر زدن مذهبی، با بکار بردن واژه "سنی مذهب" هم آغاز گردیده!

آخر حماقت تا چه حد؟ آن هم مثل همیشه از طرف کسان که خود را "روشنفکر" میخوانند.

ما فقط یک ملت واحد در یک سرحد واحد داریم که همه ایشان منافع واحدی دارند. حالا فرد فرد یک جامعه میتوانند سلیقه های مختلفی داشته باشند.
تیتر خبرهای بالا را میتوان چنان نوشت:

- اعدام و خاکسپاری دو ایرانی به دلایل سیاسی
- ایران اعدام 33 شهروند خویش را متوقف سازد
- دو فعال سیاسی در تبریز بازداشت شدند

همه این افراد ایرانی هستند و میباید از حقوق مساوی شهروندی بهره مند باشند و میان "ما" و "ایشان" فرقی نیست.
این را به دیگران نیز بگویید: ایرانی، ایرانیست. فرقی میان ایشان نیست.

۱۳۹۳ خرداد ۲۳, جمعه

حماقت نیازی به شاخ و دم ندارد


از آنجایی که قومپرستان پانترک مخاطبان و همراهان بیسواد و کم خردی دارند، هر حرف مفتی را که از خود ترشح کنند، به مغز مخاطبانشان درز میکند.
یکی از این ترشحات مشمئز کننده، ادعای آوردن شیر و خورشید توسط دودمان پهلویست.
چند فرتور از سکه های قاجار میتواند عمق فاجعه بیسوادی این انسان نماها را نشان دهد.

فتحعلیشاه قاجار

ناصرالدین شاه قاجار

مظفرالدین شاه قاجار

محمدعلیشاه قاجار

احمد شاه قاجار

متأسفانه از آغامحمد خان قاجار و محمدشاه قاجار فرتور از سکه ای پیدا نکردم.
با توجه به اینکه قجرها ترکزبان بودند و نشان شیر و خورشید و تاج را استفاده میکردند، این چه ربطی به پهلویها دارد؟


۱۳۹۳ خرداد ۱۶, جمعه

زبان پارسی و جبر تاریخی!


تجزیه طلبان ستمکار و علی الخصوص پانتووووورکان نادان، رسمی بودن زبان پارسی در ایران را نتیجه شوونیسم سلسله پهلوی میدانند و چه ناله ها نکرده و چه نفرینها به این دو پهلوی نمیدهند چرا که ایشان را پارس دانسته و رسمی شدن زبان پارسی را نتیجه دشمنی ایشان با ترکزبانان فهمیده اند.

چطور است که از دید تاریخی به این موضوع بپردازیم و ریشه رسمی شدن زبان پارسی را بیابیم.
اولین قانون اساسی ایران پس از انقلاب مشروطه به فرمان مظفرالدین شاه قاجار که پادشاه سلسله ای ترکزبان بود، به تاریخ 14 ذیقعده 1324 نوشته شد. در این قانون اساسی برای اولین بار زبان پارسی به طور رسمی به عنوان زبان رسمی کشور ایران نام برده شد.



متن فرمان صدور مشروطیت را که به زبان پارسی نگارش شده بود را "حسن پیرنیا" ملقب به "مشیرالمک" که بعدها "مشیرالدوله" لقب گرفت، را برای مردم و به زبان پارسی خواند. او هم از رجال قاجار و متولد تبریز و ترکزبان بود.

پرونده:Hassan Pirnia.jpg


اولین نسخه قانون اساسی مشروطه با دست خط مرحوم "میرزا احمد خان قوام" که لقب "قوام السلطنه" را از زمان مظفرالدین شاه قاجار به یدک میکشید، نوشته شد. او از خانواده ای اشراف زاده آذربایجانی میباشد. پدر قوام السلطنه، میرزا ابراهیم معتمد السلطنه، مستوفی استان آذربایجان بود.


انشاء قانون اساسی از "ابولقاسم قره گوزلو" ملقب به "ناصرالملک"، از نجبای قاجار میباشد. وی بعدها نایب السلطنه احمد شاه قاجار میشود.

 تابلوی ناصر الملک قره گوزلو اثر کمال الملک

از دیگر انشاء کنندگان قانون اساسی مشروطه "خلیل خان ثقفی اعلم الدوله" میباشد.وی پزشک مخصوص مظفرالدین شاه قاجار میباشد که خانواده او جد اندر جد در دربار قاجار پزشک بودند. وی از خانواده ای ترکزبان بود و بعدها اولین شهردار مشروطه در تهران شد.



تعبیر متن قانون اساسی مشروطه توسط "احمد کسروی" میباشد. وی از خانواده ای محترم از تبریز است که روحانی میباشند
.



از دیگر تاثیر گزاران بر قانون اساسی مشروطیت، "دکترمحمد مصدق" ملقب به "مصدق السلطنه" بود که خود از اشرافان قاجار است.


نتیجه: قانون اساسی مشروطه ایران به دستور یک ترک زبان، به خط یک ترک زبان، به تعبیر ترکزبانان و به انشای ترکزبان، ولی به زبان فارسی نوشته شد.

با این حال معلوم نیست که این ستمکاران نادان و بیسواد چه میگویند و حق خود را از که میخواهند. ملت ایران که حتی در نوشتن متن قانون اساسی مشروطه نیز سهمی نداشته و ترکزبانان آن را نوشته اند. و دیگر آنکه به رسمیت رسیدن زبان پارسی چه ربطی به فارس شوونیست دارد؟