۱۳۹۵ اسفند ۱۵, یکشنبه

کمونیسم، بچه ای که ناقص زاده شد (7)


"دشمنی مارکس با طبقۀ متوسط"

تمامی حکومتهای ایدئولژیکی، چه مارکسیست و چه اسلامیست، بزرگترین دشمن خود را در طبقۀ متوسط میدانند.
طبقۀ پایین و کارگری به علت ناآگاهی و بیسوادی، بسیار تأثیرپذیر و انعطاف پذیر است. این طبقه با تو سری زدن قابل مهار است.
طبقۀ بالای یک جامعه نیز در موازات جامعه زندگی میکند و نیازی به یک جامعۀ خاصی ندارد. این طبقه میتواند به هنگام احساس خطر، بار و بندیل خود را ببند و مهاجرت کند و از همه بدتر پول خود را با خود ببرد. البته مارکس و لنین به علت اُمُل بودن و سر رشته نداشتن "عملی" از اقتصاد کشوری و جهانی، متوجه جلب اعتماد طبقۀ بالا نشدند. "پرودون" که از فرضیه پردازان آنارشیسم بود، این موارد را دائما به مارکس گوشزد میکرد، ولی مارکس فقط او را در مقالات خود مورد استهزا قرار داده و تحقیر میکرد. تاریخ نشان داد که پرودون نسبت به بضاعت فکری خود، حق داشته است.

 و حالا طبقۀ متوسط:

تمامی ارزشهای فرهنگی و سنتی جامعه، در قلب طبقۀ متوسط پاسداری میشود. پزشک،معلم، دانشمند، استاد دانشگاه و نظامی از این طبقه هستند. ایشان هستند که "وطندوستی" و "فرهنگ" را پاسداری میکنند.
در وحلۀ اول، این طبقۀ متوسط است که به خطر پی میبرد. این طبقه است که شعور ارائۀ راه حلهای متفاوت را دارد.
در ضمن مارکس میدانست که طبقۀ متوسط باج نمیدهد و مستقل است.
طبقۀ بالا ممکن است که به علت از دست دادن کاپیتال و یا ابزار کار، باج بدهد.
طبقۀ پایین هم که بسیار وابسته به کارفرما و دولت میباشد و ابزار کارش متعلق به او نیست، ضربه پذیر است.
ولی طبقۀ متوسط برای خودش کار میکند و ابزار کارش متعلق به خودش است. این ابزار کار میتواند مادی و یا معنوی باشد. در ضمن طبقۀ متوسط مورد احترام طبقۀ بالا و پایین است.
تمامی حکومتهای ایدئولژی باید در وحلۀ اول طبقۀ متوسط را نابود کرده و یا حد اقل مهار نماید.
مارکس میدانست که برای تحقق کمونیسم، باید طبقۀ متوسط نابود شود. بنابراین نیاز به یک ابزار سرکوب داشت. این وسیلۀ ابزار در هر جامعه ای همیشه یکسان است: کارگر و دانشجو.
از آنجایی که کارگر و دانشجو به علت نداشتن بضاعت فکری، تحریک پذیرند، از ایشان برای سرکوب جامعه استفادۀ ابزاری میشود.
به محض رسیدن به اهداف انقلاب کذایی که تیپ کمونیست را جایگزین نظام گذشته میکند، نوبت سرکوب خود دانشجو و کارگر میشود.
چه در نظامهای اسلامی و چه کمونیستی، سعی در نابودی قشر متوسط شده است. از آنجایی که فقط در کامبوج نابودی این قشر با اعدامهای دسته جمعی میسر بود، سعی در تضعیف این قشر شد.
بزرگترین اشتباه دو سلسلۀ ساسانی و پهلوی هم همین بود. با بال و پر دادن به طبقۀ متوسط و مرفه نمودن و بزرگ کردن این قشر، تیشه به ریشۀ خود زدند.

هیچ نظری موجود نیست: