۱۳۹۴ دی ۱۸, جمعه

عجب انقلاب شکوهمندی کردم من (26)

"کشف حجاب"



من به عنوان یک انسان لیبرال، همیشه مخالف اجبارها در جامعه بوده و هستم. مدتی هم مخالف کشف حجاب بودم. تا زمانی که به خارج آمدم و عکس این امر بر من ثابت شد. خوانندگان این سطور لابد پیش خود خیال میکنند که انتخاب لباس در اروپا و آمریکا که کاملاً اختیاری میباشد. البته که چنین است.
چشمانم وقتی کاملاً باز شدند که با جماعت مسلمان این ولایت آشنایی بیشتری پیدا کردم.
در اوایل سکونتم در اروپا، واقعاً فکر میکردم زنانی که روسری به سر  اینجا زندگی میکنند، باید بسیار به حجاب خود ایمان داشته باشند که از اختیارات اجتماعی خود داوطلبانه دوری کرده و نوع پوشش خود را محدود میکنند. چرا که نهادهای دولتی و قانون اروپا، از حقوق اجتماعی فرد در جامعه، به معنای واقعی کلمه دفاع میکنند. پس دولت طرف شما را میگیرد.
با آشنایی بیشتر جماعت مسلمان، خصوصاً ترکان آلمان، متوجه شدم که حجاب، بسیار بسیار هم اجباریست. در فرانسه هم همین است. یعنی مهم نیست که دولت از حق اختیاری شما دفاع بکند یا خیر.
ترکان آلمان سعی دارند که بیشتر کنار هم زندگی کرده و غالباً هم فقط از مغازه های ترکی خرید کرده و زبان آلمانی را هم به طور بسیار محدودی یاد میگیرند. ترکان و عموماً مسلمانان، سعی میکنند که با مردم آلمان کمتر معاشرت کنند.
در عین حال میبینید که چگونه مواظب هم هستند. اگر کسی کار بخصوصی را انجام دهد، در کمتر مدتی همه اعضای این قوم به آن پی میبرند. اگر فلان پسرک فلان کار را کرده باشد و اگر فلان دخترک به فلان جا رفته باشد، درجا همگی به آن پی میبرند.
این موضوع در مورد حجاب بسیار شدید تر است. اگر دختری جرأت کند که حتی با اجازه والدینش بدون حجاب به بیرون بیاید، مسلمانان به والدین دخترک با متلکهای خود فشار میآورند. به دختر نیز دیر یا زود لقب فاحشه داده و برایش داستانها در میآورند. در قرن بیست و یکم، به مراتب کمتر دختر بی حجاب در خیابانهای آلمان میبینید تا قرن بیستم!
دخترهای مسلمانی که بدون دغدغۀ انگ فاحشگی میخواهند زندگی کنند، به یک زوری تحصیل کرده و به شهر دیگری و بدون خانواده خود کوچ میکنند.
اگر یک دختر مسلمان در قلب اروپا و قرن 21  قادر به انتخاب پوشش خود نباشد، چه انتظاری میتوان از یک جامعه ایرانی قاجار زده داشته باشیم؟
چه فرق فاحشی میان درجه مسلمانی جامعه ایران زمان قاجار با جامعه قلمرو "داعش" در عراق امروزی هست؟ آیا میتوان انتظار داشت که روزی زنان در قلمرو داعش، لباس اختیاری به تن کنند؟ به یاد داشته باشید که بسیاری از خانوده های داعشی زمان قاجار، پس از کشف حجاب، زنان و دختران خود را تا زمان مرگشان اجازه ندادند که از خانه خارج شوند. این هم نوعی زنده به گوریست.
باید نیرویی پیشرو، این حق را به زور به زنان ایرانی میداد که این نیروی پیشرو، رضا شاه بود. وگرنه داعشیان زمان قاجار محال بود که داوطلبانه به زن ایرانی اجازه زندگی بدهند.
ولی دیدیم که چگونه زن ایرانی در زمستان 1357 تیشه به ریشه خود زد. کسانی مانند "سیمین بهبهانی" چنین جمله هایی از خود ترشح میکردند:" حاضرم تا آخر عمرم لچک به سر کنم ولی شاه از این مملکت برود". که چنین هم شد.
یادمان نرود که چگونه چپهای وطنی از پروژه حجاب اجباری دفاع کرده و به جایگاه زن در ایران ضربه های مرگباری وارد کردند.


و حتی زنی مانند شیرین عبادی که جایزه صلح نوبل را از آن خود کرده، اجباری بودن حجاب را منوط به قوانین ایران دانسته و آن را فقط در کنفرانسهای خود در خارج از کشور انتقاد میکند.
هموطن حالا فهمیدی که چرا گاهی آزادی "دادنیست" و نه گرفتنی؟


هیچ نظری موجود نیست: