۱۳۹۰ اسفند ۲, سه‌شنبه

فرق شاخص توسعه انسانی(Human Development Index) با تولید ناخالص ملی (Gross domestic product)

تولید ناخالص داخلی یا GDP یکی از مقیاس‌های اندازهٔ اقتصاد است. تولید ناخالص داخلی در برگیرنده ارزش مجموع کالاها و خدماتی است که طی یک دوران معین، معمولاً یک سال، در یک کشور تولید می‌شود.
تولید ناخالص داخلی = مصرف خصوصی + سرمایه‌گذاری + مصارف دولتی + (صادرات - واردات)

به مفهوم تولید ناخالص داخلی انتقاداتی وارد آمده است. از جمله:

  • تولید ناخالص ملی تولیدی را که در بخش غیر پولی اقتصاد انجام می شود به حساب نمی آورد مانند کارهای خانه داری و کارهای اجتماعی چون مراقبت از سالمندان و بیماران در چهارچوب خانواده، تولید خانگی وهزاران شبکه ی تولید و مبادله که در اقتصاد "سیاه" یا زیرزمینی انجام می گیرد. ارزش این نوع تولید غیررسمی در برخی از کشورها 60 درصد تولید ناخالص ملی محاسبه شده است.
  • محاسبات تولید ناخالص ملی در مورد توزیع تولید یا ثمرات آن هیچ اطلاعی به ما نمی دهند.
  • این محاسبات از ماندگاری و پایایی عملکردهای اقتصادی دخیل در تولید هیچ نشانه های به دست نمی دهند. برای مثال، نظام مزرعه داری آمریکا سودهای هنگفتی( برای برخی از مزرعه داران) ایجاد می کند، اما از جهت نسبت انرژی به کار رفته در نظام و ارزش کالریک خوراک تولید شده در این نظام، بسیار ناکارآمد است.
  • تولید ناخالص ملی خسارت های تولید به ویژه خسارت های زیست محیطی را به حساب نمی آورد.

به همین علت، سازمان ملل متحد با شاخصهای دیگری کار میکند.
از سال ۱۹۹۰، هر ساله گزارشی با نام گزارش توسعه انسانی توسط برنامه توسعه سازمان ملل متحد منتشر می‌شود و در آن کشورها در شاخص‌های مختلفی مانند شاخص‌های آموزشی، بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی، سیاسی و... مورد مقایسه قرار می‌گیرند. در اولین گزارش توسعه انسانی در سال ۱۹۹۰ آمده‌است: مردم، یعنی مردان و زنان، ثروت واقعی هر ملتی را تشکیل می‌دهند. هدف توسعه، خلق شرایطی است که مردم بتوانند در آن از عمر طولانی و زندگی سالم و سازنده‌ای بهره مند شوند. انتشار این گزارش کمک می‌کند تا مردم دوباره در مرکز توجه توسعه جای گیرند.

جماعت پولدوست، نژادپرست و متعلق به حزب باد پانترک، کعبه آمال خود را به ترکیه تغییر داده و به آنجا سجده میکند. ببینیم که پاچه خواری برای ترکیه چه معنی دارد و عواقب آن چیست.
این فقط کافی نیست که در کشوری متوسط درآمد سرانه هر شهروند بر روی کاغذ چه میزان است. باید نسبت پخش عادلانه ثروت در نظر گرفته شود. اگر درآمد من 2000 دلار در ماه باشد و درآمد بیل گیتس در ماه 2000000 دلار، درآمد متوسط ما دونفر ، فقط بر روی کاغذ عددی بالا خواهد بود و معنی بخصوصی در زندگی واقعی من نخواهد داشت.
در حالی که درآمد متوسطه سالانه در ایران کمتر از ترکیه است و ایران در سال 2010 رتبه 29 را احراز کرده، ترکیه رتبه 17 دنیا را به خود تخصیص داده است.


در حالی که ایران از بدو انقلاب اسلامی با ندانمکاریهای ملایان دست و پنجه نردم میکند و دوست و همکار اقتصادی در دنیا ندارد، ترکیه حتی با اتحادیه اروپا سد گمرکی نداشته و میلیونها توریست به آنجا مسافرت کرده و خارجیان میلیاردها دلار در این کشور سرمایه گذاری میکنند. با این حال ایران در جدول شاخص توسعه انسانی در رتبه 88 و ترکیه در رتبه 92 میباشد. متاسفانه من جدولهای مربوطه را از قبل از انقلاب نداشتم. ولی همسن و سالهای من میدانند که در آن زمان ترکیه یکی از فقیر ترین کشورهای منطقه بود. اگر دوستانی به این جدولها از قبل از انقلاب 57 دسترسی داند، این اطلاعات را به من هم بدهند. البته با ذکر مأخذ.



این بدان معناست که ترکان به مراتب کمتر از ایرانیان پول در جیب خود دارند، درصد بیسوادانشان بیشتر است، کمتر به دانشگاه دسترسی دارند و در مجموع از عدالت اجتماعی کمتری با همتایان ایرانی خود برخوردارند. فقط گوبلس مانند، تبلیغات به کار نیایند. در عمل هم باید چنین باشد. البته برای پانترک جماعت دروغ حناق نیست.
به محض دسترسی به منابع سالهای 2011 و 2012، شما را در اطلاع آن قرار خواهم داد. برای اخذ مأخذ، میتوانید به روی جدولها کلیک کنید.


هیچ نظری موجود نیست: