۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

ترکان و سقوط اخلاقی و فرهنگی در ایران (8)

در این بخش به اعمال "آغامحمدخان قاجار"، بزرگترین خونخوار و سفاک ترک میپردازیم.

چنین شخصی به ایران حکومت میکرده

بسیاری بر این عقیده اند که این سلطان ترک پس از اخته شدن توسط "عادلشاه" از طایفه افشار، عقده ای شده. ولی شاهدان گواهی میدهند که او اصولا نابودگر و خرابکار و عقده ای بوده. به طور مثال او در بارگاه "کریمخان زند"، با چاقو، فرشهای گرانبهای کاخ را پاره میکرده است. او در ابتدای جوانی گویا خوش صورت بوده که با به پا گذاردن به سن، دائما زشت تر و کریه المنظر تر میشده. به این دلیل عقده او به مردم زیبا بیشتر بوده.
او با وجود اخته بودن، دارای حرمسرا بوده که هم دختران و هم پسران جوان در این حرمسرا زندگی میکردند. او با دندان و انگشت، این نگونبختها را آزار میداده است. دختران و پسران بسیار زیبا را علاوه بر آن با چوب آزار میداده که بنا به شهادت شاهدین، چندی از ایشان بر اثر جراحات به طرز دردناکی هلاک شدند. بلی ترکان چنینند.
او پس از فتح کرمان جهت دستگیر کردن "لطفعلیخان زند"، دستور داد که به نوامیس مردم تجاوز کنند و چشم تمامی مردان کرمان را از کاسه در آورند. به روایتی، هفتادهزار جفت چشم درآوردند و از چشم تپه ساختند. این لکه ننگ تا هیچگاه از دامان ناپاک قاجار و ترکان پاک نخواهد شد.


سپس نوبت "لطفعلیخان زند" رسید. او تا کنون لقب زیباترین امیر ایرانی را دارد. از این جهت آقامحمدخان زشت، عقده عجیبی به او داشت. تصویر پایین، رخسار لطفعلیخان زند را نشان میدهد. خودتان قضاوت کنید:


او را که از ناحیه بازو و سر زخمی بود، پیش آغامحمدخان آوردند. او دستور داد که اصطبل بانانش به وی تجاوز جنسی کنند. سپس دستور داد که هر دو چشم او را از کاسه درآورند. به روایتی آغامحمدخان از فرط حسادت و خشم، با دست خودش چشمهای لطفعلیخان را درآورد. روز دوم دستور داد که جمعی از لشکریانش به او تجاوز کنند و قصد داشت که لطفعلی خان را افسار زده و بسان قاطر هرکجا که میرفت با خود ببرد. ولی به علت زخمهای زیاد و ضعف جسمانی، این میسر نشد. پس دستور داد که لطفعلیخان را خفه کردند. این لکه ننگ نیز برای همیشه نزد ترکان باقی میماند. ترکانی که هنوز که هنوز است از انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی در خشمند.

در ضمن آغامحمدخان مسئول قتل فجیع "شاهرخ میرزا" از بستگان نادرشاه افشار بود. تا آن موقع شاهرخ میرزا در خراسان حکومت میکرد. آغامحمدخان که خیال میکرد شاهرخ میرزا از گنج نادرشاه افشار چیزی را پنهان کرده، او را به طرز فجیعی شکنجه کرد. او دستور داد که سر شاهرخ میرزا را مانند تاجی گِل بگیرند و در آن سرب مذاب بریزند. بله ترکان چنینند.

در حمله به شهر تفلیس، آغامحمدخان دستور داد که به همه مردان تفلیس، بدون استثناء تجاوز جنسی کنند و کودکان و زنان شهر را به بردگی ببرند. درضمن او تمامی کلیساهای شهر را با خاک یکسان کرد.
سر انجام او را نوکرانش، به خاطر اینکه میخواست ایشان را به خاطر یک خربزه بکشد، نیمه شب به قتل رساندند.

در نظر باید داشت که آغامحمدخان به این امر مشهور بود که نمازش هیچگاه و تحت هیچ شرایطی قضا نمیشد.

برخی گفته‌ها در باره آقامحمدخان

سرجان ملکم: آقامحمدخان قاجار با اهل شریعت با احترام و رافت می‌زیست و خود در ظاهر مقدس بود همیشه نماز می‌خواند و هر نیمه شب – اگرچه در روز زحمت زیادی کشیده بود- برمی‌خاست و بعبادت می‌پرداخت در مورد بیرحمی و سنگدلی او همین بس که برای جانشین کردن برادر زاده خود باباخان از کشتن برادران و پسرعموهای خود نیز احتراز نکرد یا اینکه پس از دستگیریلطفعلی خان زند تمام مردان کرمان را اعم از پیر و جوان یا کشت یا کور کرد و شهر کرمان را به شهر کوران تبدیل ساخت درحالیکه کرمان را تسخیرکرده بود و از شهرهای خود او بحساب می‌آمدند و مردم کرمان جزء ملت خود او بودند.

عبدالعظیم رضایی (نویسنده کتاب تاریخ ده هزارساله ایران): وی مردی سنگدل، عقده‌ای (بسبب مقطوع النسل بودن) خشن و کینه توز، سخت کش و بیرحم بود.

استاد معین: آقامحمدخان در حمله به قفقاز دستور قتل عام و خرابی کلیساها را داد و بخشی از شهر را ویران ساخت.

دکتر مصاحب: وی مردی کینه خواه و بیرحم و قدرت جوی و چاره گر بود. بیرحمی او به اوج می‌رسید.

هیچ نظری موجود نیست: