۱۳۹۵ اسفند ۹, دوشنبه

کمونیسم، بچه ای که ناقص زاده شد (1)


"موسی، پیامبری که شاخ داشت"

دوستان هنر و هنرهای باستانی، گاهی با تعجب به مجسمه های پیامبر موسی نگاه کرده و در عجبند که چرا هنرمندان قرون وسطی، موسی را با "شاخ" به نمایش گذاشته اند.






تجسمی که هنرمندان از موسی داشتند، به دوران اوایل قرون وسطی بازمیگردد. بسیاری از اسناد مذهبی به دست کسانی ترجمه میشد که به زبان عبری و لاتین و یونانی تسلط کافی نداشتند. از آنجایی که متون مذهبی فقط به این سه زبان نوشته میشدند، کوچک ترین اشتباه لپی سرنوشت ساز میشد.
"میکل آنژ" که اولین مجسمه از موسی را ساخت، به یک متن از عهد عتیق متوسل شد. (سورۀ 34، آیۀ 29)
در این آیات آمده است که:" ... و وقتی موسی از کوه سینا به پایین آمد، شاخ داشت".
منظور آیه به جای شاخ، هالۀ نور بوده است. ولی مترجم بیسواد، به جای واژۀ Keren عبری، واژه ای با آوای مشابه لاتین Cornu را ترجمه کرده که به معنی "شاخ" میباشد.
پس از این اشتباه کوچک میکل آنژ، تمامی هنرمندان مابعد او نیز مجسمه ها و تصاویر موسی را با شاخ ترسیم کردند.

پس از گذشت 30 سال در آلمان و تسلط کامل زبان آلمانی، متوجه شدم که تمامی متون و کتب برگردانده شده از آلمانی به فارسی، اشتباهاتی فاحش و در مواردی غم انگیز دارند.
در مورد کتاب "کاپیتال" مارکس هم همین است. آدمی کاملا متوجه میشود که مترجم این کتاب، از دیکشنری زمان جنگ جهانی دوم  "حییم" کمک گرفته است. این دیکشنری اشتباهات تأیین کننده ای دارد. چنان که در زمان فارسی، بسیاری از واژه ها در جای جای یک جمله معانی مختلفی پیدا میکنند، در زبان آلمانی نیز چنین است. لطفا به این شعر فارسی توجه کنید:
آن یکی شیر است کادَم میخورد
وان دگر شیر که آدم میخورد
آن یکی شیر است اندر بادیه
وان دگر شیر است اندر بادیه

واژه شیر دومعنی دارد: یکی شیر درنده و دیگری شیر گاو
واژه بادیه نیز دو معنی دارد: ظرف و یا بیابان
اگر این نوع واژگان را از کانتکس آن بیرون آوریم، معنی واژه کاملا عوض میشود.

در زبان آلمانی نیز چنین است.
 در ضمن نمیتوان واژه گان را یک به یک ترجمه کرد. اگر شما واژۀ "کله پا شدن" را یک به یک ترجمه کنید، برای یک آلمانی کاملا بدون مفهوم میشود. شما باید معادل آن را بیابید تا طرف مخاطب، شما را درک کند.

به طور مثال:
آنچه که در ایران "مالیات غیرمستقیم" خوانده میشود، مترجم کتاب کاپیتال، آن را "ارزش اضافی" ترجمه کرده است. ولی مترجم، این واژه را یک به یک ترجمه کرده است. مسلما "ارزش اضافی" در کانتکس خود به زبان آلمانی معنی خود را دارد. ولی در زبان فارسی باید برای معنی کردن آن از جمله ای نسبتا طولانی استفاده کرد تا مفهوم این واژه در زبان فارسی کاملا درک شود.
کتاب مارکس و نامه های او پر است از چنین ترجمه های احمقانه.
حالا فکر کنید که یک چپ ایرانی بر مبنای ذات مذهبی-شیعه  و با گذشتۀ فئودالی-اشرافی خود با اتکا به یک ترجمۀ ناقص، دست به ترویج ایدئولژی مارکسیسم در ایران بزند.
نتیجه اش همان شد که شد...
این سلسله نوشتار ادامه خواهد داشت.

هیچ نظری موجود نیست: