۱۳۹۷ تیر ۲۵, دوشنبه

کم ارزش شدن پول ملی، یک فرصت طلایی تاریخی

چرا کاهش ارزش پول ملی، میتواند یک شانس باشد تا یک فاجعه؟ البته شرطهایی وجود دارند که باید به وقوع بپیوندند.

شرط اول: ایران باید یک کشور صادراتی تبدیل شود
هرچقدر که یک کشور صادراتش بیشتر شود، بی ارزشی پول آن کشور به صادراتش کمک بیشتری میکند. کشورهایی با ارزش پول بالاتر، قدرت خرید بیشتری برای تصاحب کالای ما خواهند داشت و این به تولید شغل و رونق اقتصادی میافزاید. صادراتی شدن ایران دهه هاست که شدنیست. ولی شرط آن داشتن روابط خوب با دنیای خارج و خروج ایران از حاشیه نشینی خود خواسته و خود ساخته میباشد. با رژیم کنونی ایران که به عمد خود را منزوی کرده و به عمد دشمن تراشی میکند تا با خیال راحت بر سر ملت خود بزند، امری محال است.

شرط دوم: ایران باید به یک کشور توریستی تبدیل شود
ترکیه مثال بارز این روند است. طی 25 سال کشور ترکیه توانست از حاشیه نشینی، به کشوری مرفه با زیرساختهای مناسبی تبدیل گردد. البته به دلایل اسلامدوستی و تنشی زایی دولت اردوغان، از تعداد توریستهای خارجی در ترکیه بسیار کاسته شده است. نتیجۀ آن بیکاری و تورم است.
ایران مستعد توریسم و جهانگردیست. این کشور همه چیز دارد که ترکیه کمتر صاحب آن میباشد. تاریخ، فرهنگ، سواحل بی انتهای آفتابی و مناطق گوناگون و زیبا.
فقط در طی  یک روز میتوان در شمال ایران اسکی کرده و در همان روز در سواحل گرم خلیج پارس شنا نمود. این رویای یک توریست اروپاییست. ولی یک توریست مدرن میخواهد راحت و لخت کنار ساحل بگردد و با مقداری الکل تا صبح برقصد و جشن بگیرد. از سکس هم بدش نمیآید.
ولی با قوانین ملایی-اسلامی در ایران فقط میتوان چند پیرمرد و پیرزن پولدار آمریکایی را به ایران کشانید که در نهایت نیاز به چند اتاق محدود هتل دارند و بس. نه صنعت هتل سازی رشد میکند و نه زیرساختها مربوط به توریسم و جهانگردی توسعه میابند.
صنعت توریسم بینهایت سرمایه آفرین و اشتغال زا میباشد. 
بی ارزش بودن پول ملی، ایران را بهشتی توریستی برای اروپاییان تشنۀ آفتاب میکند.

شرط سوم: صنعت به جای کشاورزی
90 درصد آب مملکت صرف کشاورزی میشود. کشاورزان ناآگاه هم چندین برابر کشاورزان کشورهای دیگر برای یک کیلو غله آب مصرف میکنند. دهقانان ایران با برداشت غیر قانونی از آبهای چندین هزار سالۀ زیر زمینی، بیشترین صدمه را به طبیعت ایران زده اند. ایران مشکل آب دارد. ولی انزوای خود خواستۀ ملایان، دهقانان را تشویق به کشت گندم میکند تا با پر کردن سطحی شکم مردم ایران، با خیال راحت در ایران حکومت کنند.
اگر کشاورزی، پس فقط کشت گیاهانی مانند سیب زمینی که نیاز به آب زیادی ندارند و ارزش غذایی آن به مراتب بیشتر از گندم است. یک کیلو گندم نیاز به 2500 لیتر آب دارد. یک کشاورز مصری برای تولید یک کیلو سیب زمینی به طور متوسط 21 لیتر آب مصرف میکند.
کشور چین ثابت کرد که با تعامل و دوست تراشی میتوان سرمایه را جذب کشور نموده و با صادرات صنعتی ثروتمند شد. صنعت به مراتب کمتر نیاز به آب دارد.
مرکبات و خشکبار هم میتوانند آلترناتیو خوبی در برابر گندم باشند. از زمانی که دولت آمریکا آبیاری باغات مرکبات در کالیفرنیا را حمایت نمیکند، میلیونها درخت از بین رفته اند. اثرات آن را ما در آلمان میبینیم. 100 گرم گردوی معمولی به قیمت 4 یورو فروخته میشود. ایران نیز به دلایل انزوای اقتصادی، سالهاست که از گردونۀ معاملات خشکبار خارج شده که تاثیر و کیفیت آن را در اروپا بدتر نموده است.
ما باید در آینده دوست پرور باشیم و نه دشمن تراش. این نیاز به یک حکومت غیر ایدئولژی دارد.
اینگونه صادرات میتوانند به کمک بی ارزش بودن پول ملی، به حجم صادرات کمک کرده و ایران را به یک قیمت گذار موثر در سطح بین المللی تبدیل نمایند. 
نخست وزیری که بعداز اعدامش اموالی برای مصادره کردن نداشت
#هویدا
زنده یاد امیر عباس هویدا با هوش خاصی در 50 سال پیش پی به ارزش آب و جایگزینی کشاورزی با صنعت شده بود. کشور ما نیاز به چنین افرادی در آینده دارد.

هیچ نظری موجود نیست: