۱۳۹۷ مرداد ۱۴, یکشنبه

خاطراتی از زمان قاجار که در هر کتابی نخوانده اید

مادر بزرگم تعریف میکرد که در آن زمان واژه ای به نام "تفریح" به معنای امروزی وجود خارجی نداشت. خانها و مفتخورهای همدانی مربوطه که خانوادۀ من از ایشان هستند، گاهگاهی به زحمت میرفتند به صحرا پیک نیک.
تفنگدار هم همیشه داشتند. چون هنوز آن قلدر قزاق نیامده بود تا امنیت را با خودش بیاورد.
تفریح ارازل و اوباش مسلح در این بود که کشیک بکشند و اگر زن و یا پسربچۀ چوپانی را گیر میآوردند و چند ساعتی با او "تفریح" میکردند.
ولی از معدود تفریحهای عجیب شهر را برایتان تعریف میکنم تا درکی از سطح اجتماعی و فرهنگی آن دوره داشته باشید.
شخصی بود که در خانه ها را میزد و با گرفتن سکۀ سیاهی، یک گوز میداد و اسباب خندۀ صاحب خانه میشد.
چند وقت بعد هم ملت ریختند به خیابانها و نه شیر میخواستند و نه موز رایگان که داستان دیگریست.

هیچ نظری موجود نیست: