۱۳۸۸ آبان ۲۲, جمعه

Şu Avrat yapar


چندی قبل یک هموطن بسیار خوب ما در بخش نظرات، به موضوع بسیار جالبی اشاره نمود که این نوشته را به این نکته اختصاص میدهیم. ایشان به این نکته اشاره کردند که بسیار جالب مینماید که پانترکان اولا در بخش نظرات، قادر به بیان برهان نیستند و فقط فحش مینویسند و ثانیا فحشهای این آدم نماها غالبا جنبه زن ستیزی دارند. مثالا از فلان نظریه خوششان نمیآید و به مادر طرف فحش میدهند و اگر از خود طرف خوششان نیاید، به خواهرش فحش میدهند.

این نکته از زاویه "هرمنوتیک ابژه ای" بسیار بسیار جالب است و از جهتی روحیه و درجه فرهنگی این آدم نماها را بیان میکند. همانطور که میدانید، من و همسرم چند هفته پیش سفری به ترکیه، ایران شمالی(جمهوری جعلی آذربایجان) و ایران داشتیم. از آنجایی که ما جهت خبر جمع کردن از وضع اجتماعی زنان و اقلیتها به این کشورها سفر کرده بودیم، با توشه ای پر بازگشتیم. من سعی خواهم کرد به تدریج برداشتهای خود را از این سفر برایتان گزارش دهم.

ولی قبل از همه مایلم به اتفاقی که چند روز پیش برایم اتفاق افتاد اشاره کنم. خودتان این مورد را از طریق "هرمنوتیک ابژه ای" تجزیه و تحلیل کنید.

یکی از هموطنان خوب آذری ما میخواست پیتزافروشی خود را بفروشد. او این پیتزا فروشی نزدیک شهری در همسایگی ما خریده بود و آن را بسیار رونق داده بود. دست آخر پیتزاهای او آنقدر عالی شده بود که ایتالیاییها نیز به او حسادت میکردند. حتی شهردار شهر و اعضای شورای شهری نیز مشتری دائمی او شده بودند. از قضای روزگار این هموطن خوب ما پس از یک تصادف شدید قطع نخاع شده بود و دیگر قادر به فعالیت در رستوران خود نبود. همین سه روز پیش او به من تلف کرد که بیا که میخواهم رستوران را بفروشم. من به او پای تلفن گفتم که مگر لازم است که این همه راه را بیایم تا او رستوران خودش را بفروشد. او گفت چرا لازم است! چرا که کسی که رستوران را میخرد جالب میباشد. خلاصه او من را خیلی کنجکاو کرد. روز بعد به آجا رفتم. مشتری یک ترک میانسال با یک گرنبند درشت مزین به پرچم ترکیه بود (بوزقورت). او زنش را هم همراهش آورده بود. دوست من شروع کرد به نشان دادن رستوران. او گفت که ماشین ظرفشویی که دارد صنعتی بوده و در عرض 10 دقیقه ظروف را شسته و خشک میکند. او این ماشین ظرفشویی را 10000 یورو خریده بود و حاضر بود آن را به قیمت 2000 یورو در اختیار این آقای ترک قرار دهد. آقای ترک گفت: لازم نیست. Şu Avrat yapar ! دوست من گفت: چرا لازم است. در روز بیش از 500 بشقاب و کارد و چنگال را باید شست. این از کار یک نفر آدم بر نمیآید. که این به خرج آقای ترک نرفت. بعد دوست من ماشین زمین شوی را نشان او داد و گفت که این ماشین را 1500 یورو خریده که آن را حاضر است به قیمت 500 یورو در اختیار او قرار دهد. . آقای ترک گفت: لازم نیست. Şu Avrat yapar ! دوست من گفت آخر چگونه میشود رستوران به این بزرگی را روزی دوبار با دست شست؟ که به خرج آقای ترک نرفت. خلاصه من جمله " Şu Avrat yapar" را چند بار شنیدم.

833904022-59160439.jpg

برای کسانی که به زبان ترکی مسلط نیستند: Şu Avrat yapیعنی : " اون زنه میکنه" یا "اون زنه انجام میده" که از لحاظ دستور زبان محترمانه نیست و قدری هم دهاتی میباشد. اینها اصولا به زن به عنوان یک جنس که صاحبش میباشند، نگاه میکنند. شما غیر ممکن است که به خانه یکی از این آدم نماها بروید و ببینید که مرد به همسرش در امور خانه و خانواده کمک میکند. من این را که برای یکی از پانترکان تعریف میکردم که من به همسرم کمک میکنم، اول زیر خنده زد و بعد به فکر فرو رفت و به من گفت که مبادا به زنش این را بگوید که دچار دردسر میشود!

هیچ نظری موجود نیست: