۱۳۸۸ شهریور ۱۴, شنبه

ترکان و سقوط اخلاقی و فرهنگی در ایران (12)


برای رواج مزخرفات میان مردم، باید 3 پیش زمینه را فراهم کرد: 1- تحمیق مردم 2- بیسواد نگاهداشتن مردم. 3- البته بیتفاوتی میان قشر تحصیل کرده نیز شرط است.
جریان "شهرنو" نیز از همین نوع میباشد. اگر از یک هموطن سئوال کنید که "شهرنو" چه بوده، میگوید یک محله بدنام، پر از فاحشه که پهلویها آنجا را ساختند تا فساد ایجاد شود.
به "شهرنو"، "قلعه" هم میگفتند که داستان آن را برایتان تعریف میکنم.
شهر نو یکی از محلات قدیم خیابان جمشید (بعدها) بود که البته هسته ی اولیه ی آن در زمان "محمد علی شاه قاجار" گذاشته شد. پایه های سقوط اخلاقی ایران که از زمان ترکان غزنوی گذاشته شده و در زمان صفویان به اوج خود رسیده بود، در زمان ترکان قاجار ادامه یافت. بنیان "شهرنو" که با ترکان قاجار عجین بود، کار را به جایی رسانید که از زمان محمد علی شاه قاجار تا زمان احمدشاه قاجار، این محله به نام "محله قجرها" نامیده میشد.
فاحشه گری که مصبب بیماریهای جنسی میباشد، باعث بروز سفلیس در تهران شده بود. پهلوی اول به محض رسیدن به قدرت، دستور دادکه آلونکهای شهرنو را خراب کرده و به اوضاع این ناحیه برسند. او شخصی به نام "قوام دفتر"را مامور جمع کردن و پاکیزه نمودن شهرنو نمود. در موازات آن شخصی زرتشتی به نام "ارباب جمشید" در خیابان موازی اقدام به ساختن دهها مغازه کرد که از کرایه این مغازه ها، به فاحشه ها کمک شد تا کم کم از این شغل دست بکشند. همین "نو" و تمیز گشتن این محله باعث تغییر نام این محله از "محله قجرها" به "شهرنو" گشت. خیابان موازی هم به "محله جمشید"معروف گردید.
ولی مهاجرت ترکان به این مناطق تمامی رفرمها و تغییرات را نقش بر آب کرد. مهاجرت ترکان به جنوب شهر تهران و فرار کردن دختران ترکزبان از خانواده های زن ستیز آذربایجان، رونق جدیدی به شهرنو داد. در زمان "زاهدی" برای محدود کردن فحشاء، به دور محله دیواری ساختند که این منطقه را به نام "قلعه" معروف ساخت.
در خلأ جنگ جهانی دوم و تبعید پهلوی اول، نسل جدیدی از جاکشها پدید آمد. ایشان به طرفداری از قوم ترک قاجار، سبیلهایی نظیر ناصرالدین شاه و یا مظفر الدین شاه میگذاشتند که به زودی به "سبیل چخماقی" معروف شدند. آدمهای مهاجر شرور که اغلب در کافه ها عرق میخوردند و معمولا هم کلاه "شاپو" به سر میگذاشتند از این طریق تعلق قومی خود را نشان میدادند. الآن هم اگر شما به بعضی دکانها و سبزی فروشهای ترکان بروید، او عکسی از پدر خود از آن زمان به دیوار نصب کرده که سبیل چخماقی دارد.
از معروفترین جاکشهای نسل جدید میتوان اسی تردست، ممد لاشخور، ممد خوش گوشت، ممد فاطی سلطون، علی یه وری، اصغر نون خالی خور را نام برد. ایشان عموما ترکزبان بودند.
تا قبل از کودتای 28 مرداد که پهلوی دوم چیزی برای گفتن نداشت، این لمپنهای اجتماعی رشد عجیبی کردند. پس از کودتای 28 مرداد، دوباره پاکسازی شهرنو از سر گرفته شد. فرح پهلوی یکسری کارهای اجتماعی انجام داد که بسیار مفید واقع شدند. کلاسهای درس و کاردستی به طور رایگان برای فواحش ایجاد شد. دولت تا حدی بدهیهای فاحشه ها را داد تا خلاص شده، بتوانند به سر کار معمولی بروند. از طرفی دولت هر هفته دکتر به سراغ فاحشه ها میفرستاد تا جایی که بیماریهای جنسی تا حد زیادی پایین آمدند.
بیشترین فاحشه ها از ترکزبانان بودند که شاهدین به یاد دارند که چگونه در کوچه های شهرنو بدون وقفه فحشهای ناموسی ترکی به گوش میرسید.
از معروفترین فواحش ترکزبان میتوان ثریا ترکه، اشرف چار چشم، سیمین بی ام و، اقدس بوگندو را نام برد.
پس از انقلاب این محله نابود شد. ولی فاحشه ها شغلهای جدیدی پیدا کردند. بسیاری از زنان را میتوانستید در گشتهای ارشاد و ثارالله بیابید که از اسرار آن زمان نبود. هم آنها بودند که به صورت زنان نجیب و زیبا تیغ میکشیدند. بعدها هم به مقامهای بالاتری صعود کردند.
جاکشها و لاتهای آن زمان هم جزو بسیج و سپاه شدند. به طور مثال "مهدی سیاه" که برای پری بلنده و مهین گامبو، دختران را به دام میانداخت. او چک و سفته های فاحشه ها را نگاهداشته بود و بعد از انقلاب به عنوان مدرک فاحشه بودن آنها، ایشان را به دادگاههای انقلاب لو داد. بابت این خوش خدمتی، به جای اعدام، رئیس کمیته خیابان استخر شد. که بعدش هم به بالا صعود کرد. همینطور "عباس کولیوند". بعدها یکی از سر پاسداران زندان «گوهردشت» شد او در نزد زندانیان سالن 2 به خر گاز گرفته (بخاطر سالک صورتش) و در نزد زندانیان سالن 1به سوخته معروف بود . « عباس کولیوند» یکی از عناصر اصلی به دار کشیدن زندانیان سیاسی در تابستان سال 1367بود و تا آنجائی که من اطلاع دارم مزد خوش خدمتیهای خود را با در اختیار گرفتن کارخانه قند حبه در «وردآورد کرج» دریافت داشته است .
متاسفانه چند سال پس از انقلاب، به دلیل تظاهر به مذهبی بودن خصوصا خانواده های آذربایجانی، تهران و شهرهای بزرگ پر از دختران جوان فراری شد که از زندگی در خانواده های قشری خود به ستوه آمده بودند. پس از آن هم این دختران جوان با کمک همین هموطنان زورکی ما، به دوبی صادر شدند.

هیچ نظری موجود نیست: