۱۳۹۳ اسفند ۲۸, پنجشنبه

عجب انقلاب شکوهمندی کردم من! (8)

"آی منو کشتن"

آن زمان کسی ساواک را نمیشناخت. فقط آدمهای سیاسی و یا کنفدراسیونیها و امثالهم معنی ساواک را میفهمیدند. اگر آدم معمولی از روی تصادف سروکارش با ساواک میافتاد، معمولاً به او میگفتند که "مأمور" هستند وهمین یک کلمه، طرف را راضی میکرد که با آدمهای مهمی سروکار دارد.
فقط دو سه ماه مانده بود به انقلاب که ملت با نام ساواک و اعمال بالفرض این سازمان آشنا شده بودند. آن موقع هرکس که یک روز هم پیش ساواک بود، میگفت که "شکنجه" شده. الآن هم همین است. دیگر زندان شدن برای ملت کافی نیست. اگر بگویی شکنجه شده ای، معروفتر میشوی. من شکی ندارم اشخاصی در زندانهای ملایان شکنجه شده اند. ولی به نظر من هر ننه قمری حق ندارد که ادعای شکنجه شدن را بکند. شکنجه، آثار بخصوصی بر روی بدن میگذارد.
شلاق خوردن، مشهورترین نوع شکنجه است. در ادبیات معاصر، از سه نوع شلاق یاد شده است:
- شلاق چرمی که اگر تعداد آن زیاد باشد پشت بدن را سیاه و سپس زخم میکند.
- شلاق با شلنگ که به دلیل ارزان بودن شلنگ، بسیار رایج است.
- شلاق با کابل که بسیاری از سیاسیون زمان شاه ادعا داشتند که با کابل شلاق خورده اند.
به چند عکس پائین توجه فرمایید. این عکسها از برده های فراری و شلاق خوردگانی در آفریقا میباشند. ایشان بنا به رسم آنروزگار با شلاق چرمی شکنجه شده اند.


اثرات این شلاق سالیان دراز بر تن قربانی میماند.
حالا آثار شکنجه بر یک فرد  سفید پوست با ترکه:


و اما شلاق با کابل! کابل دارای مغزی از مس بوده و نسبت به شلاقهای دیگر بسیار سنگینتر است. ادعای شکنجه شدن با کابل، کار ساده ای نیست. هر ضربه کابل نه تنها پوست و گوشت را میشکافد، بلکه قادر است دنده های قربانی را هم بشکند. آثار این شکنجه به طور ابدی بر بدن قربانی میماند.
در آن زمان علاوه بر شلاق، مد شده بود که ادعا نمایند، ناخنهای ایشان نیز کشیده شده. اگر ناخن کشیده شود، دیگر هیچوقت به طور سالم نمیروید. اگر ناخنی به هر دلیلی از انگشت جدا شود، ناخنهای جدا شده به صورت زیر رشد میکنند:




در برنامه های تلویزیونی چه ننه من غریبمهایی ما در نیاوردیم که ساواک با ما چه کرده. ادعا میشد که در زندان اوین، سطل سطل ناخن پیدا کرده اند و غیره. ولی حتی یک نمونه عکس ازجای شکنجه ها به ملت نشان ندادند. آخر لازم هم نبود. وقتی امام این را میگفت و روشنفکران از چپ تا راست این را تأیید میکردند، که دیگر نیاز به مدرک و عکس نبود!
الان هم دو تا چک تو صورت یکی بزنند، میگوید که شکنجه اش کرده اند. آنان که واقعاً شکنجه شده اند را سر به نیست میکنند، چرا که جای آن تا ابد بر بدنش میماند و میشود مدرکی علیه ملایان.
آبادانیه از اسارت عراق برمیگرده. خبرنگار ازش میپرسه: آقا در طول مدت اسارت شما، عراقیا با شما چه کردند؟ آبادانیه میگه: ولک دیگه نپرس! یا ما رو میکشتن و یا ما رو میکردن. بعدش میفهمه که خیطی بالا آورده، میگه: البته ما رو کشتن!

ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست: