۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه

ترکان و سقوط اخلاقی و فرهنگی در ایران (7)

در این بخش به اعمال "شاه طهماسب دوم صفوی" میپردازیم. در زمان او، رواج لواط، کیفیت تازه ای پیدا کرد. در کتاب "رستم التواریخ" میخوانیم:
محمدهاشم آصف (رستم‌الحکما) در تاریخ خود در احوال چگونگی به قدرت رسیدن نادرشاه افشار و زیرکیهای این پوستین‌دوززاده برای دستیابی نهایی به‌قدرت، حکایت مجلسی را که او برای شاه طهماسب ثانی وارث و مدعی سلطنت صفوی آراسته است می‌آورد. نادر که برای ابراز خضوع به شاه طهماسب، لقب «طهماسبقلی خان» را برای خود برگزیده است دلزده از بی‌خیالی‌ها و عشرت‌طلبی‌های شاه‌طهماسب ثانی کاری می‌کند کارستان که سردار زارعی چند قرن بعد به‌نحوی دیگر به‌تقلید از آن می‌پردازد. پس با هم بخوانیم مجلسی را که نادر به خدعه و تزویر ترتیب داده و شاه جمجاه را به آن فراخوانده است:

«از برای شاه جمجاه، بساط ضیافتی گسترد و آن فریدون‌بارگاه را مهمان نمود و اسباب عیش و عشرت و آلات سور و مسرت از برایش فراهم آورد و خوانین خراسان و صنادید (بزرگان)عالیشأن و باشیانی که با او اتفاق داشتند ایشان را در پس پرده واداشت که از روزنه‌های پرده تماشا کنند، چون شاه جمجاه از بادۀ گلرنگ خوشگوار مخمور و سرمست شد و دین و دانشش از دست رفت، بی‌اختیار مستانه از جا برخاست و برهنه گردید و غلامان امرد (پسران بی‌ریش) خود را فرمود همه برهنه شدند و دستها بر زمین انداختند و دُبُرها برافراشتند و شخصی لعابچی ظرف طلای پر لعابی در دست داشت و بر مقعدهایشان لعاب می‌مالید و شاه سرمست به هر کدام که میل می‌نمود در نهایت خوبی بلی، بلی، بلی.
از پس پرده خوانین و سرهنگان تماشای این معامله نمودند و از دیدن این اطوار کمال تغیّر در مزاجشان حدوث یافت و عالیجاه «طهماسب‌قلیخان» عرض نمودند که: این شاه به نادانی و بی‌تمیزی ایران را باز به‌دست دشمن خواهد داد. چاره‌ای باید نمود.»
رستم‌التواریخ، ص‌ص 201ـ200


لواط در عصر ترکان

۲ نظر:

general گفت...

ba matlabe(چرا پانگرگ ها؟مگر خودمان چه مان است؟) be roozam.sar bezanid.

masis گفت...

salam duste man
agar mayel be tabadole link hastin khabaram konid