۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

در ایران همه چیز هست!


خاطرۀ عجیبی از تهران دارم که برایتان تعریف میکنم. برای ملاقات پدر و مادرم به همراه همسرم، از آلمان به تهران آمدیم. روزی از روزها هم سری به بازار تهران زدیم.
مادرم الله و لِلله اصرار داشت که سری به بازار فرش بزنیم و نگاهی بکنیم. تمامی فرش فروشان ترک هستند. با اینکه فرشبافان ایرانی میباشند.
به یک مغازه وارد شدیم و طرف دیگر ول نکرد. دائما فرش نشان میداد و با لهجه اش بسیاری از کلمات را هم اشتباه تلفظ میکرد.
ناگهان بدون مقدمه گفت: "آره آقا، در ایران همه چیز هست. ایرانیهای خارج خیال میکنن که اینجا قحطیه. ولی درست نیست. پول داشته باشی همه چیز براتون فراهم میشه. دختر چهارده ساله، ویسکی خوب، تریاک درست و حسابی..."
صورت من داشت از "پیشنهادش" از خشم رنگ و وارنگ میشد. خانمم که آنطرفتر داشت به فرشها نگاه میکرد، متوجه تغییر مزاج من شد. از من پرسید که چه شده. من هم بدون مقدمه و بی رودربایستی، قضیه را جلوی آن هموطن اجباری خود تعریف کردم.
خانم من هم، چنان نگاه زهرآلودی به این هموطن اجباری من انداخت که اگر من بودم، سقط جنین کرده بودم.
خداوند از برکتی که به ایرانیان داده، کم نکند!

۲ نظر:

tjt گفت...

... تا جايي كه يادم مياد اين تركها بودند كه ايران را نگه داشتند ... همين موسوي سبز ترك نيست كه مقابل شونيسم فارس كه نماينده اش احمدي است ايستاده ... شما فارس ها هميشه نمك نشناسيد ... وقتي ستارخان انقلاب وشروطه را به ثمر رساند شما گشنگان قدرت و خائنان به آزادي چگونه رفتار كرديد ... ننگ به نيرنگتان!!
www.tjt.blogfa.com

افشین گفت...

پانترک زائد،
احمدی نژاد خودش ترک است.
موسوی هم از همان سد شورای نگهبان رد شده که احمدی نژاد رد شده.
من که راضی نیستم یک ترک برود و ترک دیگر بیاید.
رهبرتان هم که ترک است.
بازار هم که ترکیست.
وقتی دانشجوهای ایرانی جان و ناموس خود را به باد میدهند، خیابانها تبریز از "ترکان قهرمان" خالی بود.