۱۳۹۷ بهمن ۲۳, سه‌شنبه

علل پرخاشجویی و خشونت در رفتار و گفتار کارل مارکس

"... دیروز بازهم به خاطر عود این بیماری سگی، کفگیرک، زیر ران چپم در خانه دمر افتاده بودم..." این جملات را کارل مارکس برای دوستش انگلس در نامه ای به تاریخ 13 فوریۀ 1866 از تبعیدگاهش در لندن مینویسد. 
یکسال پیش از انتشار اثر اصلی خود "کاپیتال"، مارکس به علت درد و دملهای چرکین ران خود مینویسد:" به محض اینکه این کتاب تمام شود، دیگر برایم مهم نیست که مرا به کشتارگاه ببرند و یا سقط شوم..." . او این جملات را به سن 47 سالگی مینویسد، وقتی که به مرگ نزدیک شده است.
دملهای چرکین نزدیک مقعد او، وی را کاملا از نظر جسمی که سوای آن دوباره به فقر نزدیک شده بود، کلافه کرده بود.  او با دقت خاصی جزئیات بیماری خود را برای دوستش "Fred" توصیف میکرد. او خارش و سوزش میان مقعد و بیضه های خود و پوست پوست شدن این ناحیه از بدن خود را "رقت  انگیز" توصیف میکند.
پزشکان سعی میکنند بدون موفقیت، مدت درازی بیماری او را با داروهای ارسنیک دار معالجه کنند. مارکس با نامیدن پزشکان به عنوان کلاهبردار مینویسد:"کاملا مشخص است که در این مدت، تخصص من در بیماری کفگیرک از این پزشکان بیشتر است".
ولی این "متخصص" بیماری کفگیرک کاملا در اشتباه بوده است. دکتر متخصص پوست آقای Sam Shuster پس از خواندن نامه های مارکس و بررسی توصیفهای او در مورد بیماریش به این نتیجه رسیده است که او دچار بیماری Hidradenitis Suppurativa بوده است که در زبان عامیانه به آن Acne Inversa هم میگویند.
نامی که آدمی را به یاد بچه مدرسه ایهای صورت جوشی  میاندازد، یک بیماری خطرناک و دراز مدت است که زندگی آدمی را به جهنم تبدیل میکند. در وحلۀ اول زیر پوست گره های کوچکی بوجود میآیند که قابل لمس میباشند.  این گره ها به دمل و جوش تبدیل میشوند. در وحلۀ دوم، این بیماری به دملهایی تبدیل میشوند که از زیر پوست به هم وصل شده و چرک آن دائما به بیرون ترشح میکنند که با بوی بدی همراه هستند.
این را دکتر Wolfram Sterry از بیمارستان شاریتۀ برلین هم تأیید میکند. 
بوی بد و شدید این بیماری، او را از زندگی اجتماعی هم محروم میکند. در گزارشها آمده است که قشر اشرافی لندن، به خاطر بوی شدید بدنش از او در پارتیها دعوت به عمل نمیآورد. او را بیشتر قشر متوسط به پارتیها دعوت میکرد که او هم از این قشر متنفر بود.
بدتر از همه، نتایج روانی این بیماری میباشند. این بیماری مریض را به سوی تنفر شخصی و انزجار و کمبود اعتماد به نفس سوق میدهد.
اثرات این بیماری، بیمار را پرخاشگر و در بیان خود خشن میسازد.
این را دکترهایی مانند پرفسور Helmut Breuninger و پرفسور Volker Wienert هم تأیید میکنند. 
دکتر Shuster  از خود سئوال میکند که تا چه حد این بیماری بر روی شخصیت مارکس تأثیر گذار بوده است. 
در نامه ای، مارکس برای انگلس مینویسد:" امروز با یک چاقوی تیز این سگ هار را که بلای جانم بوده است را به جانش افتادم و قسمتهایی از آن را بریدم. آخر من نمیتوام که به خاطر چنین جای حساس بدنم به پیش دکتر بروم!..."
...
چه بیماری کفگیرک و چه بیماری هیدرآدنیت چرکی، بیمار باید به چند چیز اساسی تا آخر عمرش پایبند باشد:
1- پاکیزگی و حمام مرتب و دائمی. متأسفانه مارکس بنا به گزارش سازمان مخفی پروس نه حمام میرفت و نه لباس زیر خود را عوض میکرد.
2- ترک بی چون و چرای سیگار. متأسفانه مارکس بسیار سیگار میکشید طوری که در اتاقهای خانه یک مه از دود سیگار، چشمان را نیز میآزرد.
3- لب نزدن به الکل. متأسفانه مارکس، بنا به گزارش سازمان مخفی پروس، شدیدا از الکل استفاده میکرد.
4- استراحت کامل. متأسفانه مارکس شب زنده دار بود. او دائما به پارتی رفته و یا اگر وقت میداشت، نوشته های خود را شبها نگارش میکرد.

این مقاله توسط آقای Frank Thadeusz از مقاله نویسان مجلۀ معتبر اشپیگل آلمان نوشته شده است که من این نوشتار را از آن استخراج کرده ام. لطفا متن اورژینال را در این لینک به زبان آلمانی مطالعه فرمایید.

هیچ نظری موجود نیست: